ناموجود
در یک روز بهاری روشن، که خورشید با گرمای ملایم خود بر شهر تابیده بود، سوگند نیرو تازهای گرفت. او تصمیم گرفته بود تا عطر جدیدی را برای خود انتخاب کند که هم برای دل خود خوشایند باشد و هم محیط اطرافش را با عطر خوش دربرگیرد.
دوستانش همواره از عطر ماندارین تی لاو اند توست صحبت میکردند. بالاخره سوگند تصمیم گرفت این پیشنهاد را جدی بگیرد. پس به یک فروشگاه نزدیک خانهاش رفت.
فروشنده بسیار مهربان بود و عطرهای مختلفی را به او معرفی کرد، اما وقتی صحبت از عطر ماندارین تی لاو اند توست شد، چشمانش برق زد. گفت که این عطر با رایحههای مرکباتی و گلهای سفید، همچون نسیمی تازه در هر جمعی تازه میوزد.
سوگند کنجکاو شد. او از فروشنده خواست تا غلظت عطر را برایش توضیح دهد. فروشنده با لبخندی گفت: این عطر از ترکیب چای رویبوس آفریقایی، انار، نرولی و شکوفه نارنج ساخته شده است. ترکیبات و نتهای تازه و مرکباتیاش بوی تازگی هوای بهاری را تداعی میکند.
سوگند کمی از آن عطر روی مچ دستش اسپری کرد و چشمانش را بست. رایحهای دیگر مانند هیچیک از عطرهایی که قبلاً تجربه کرده بود. حس سبکی و تازگی که او را در افکارش به سمت یک باغ پرتقال در آفتاب بهاری کشاند. بوی گُلهای سفید و مرکبات او را به سفری خیالی برد.
تمام روز را سوگند با این حس گذراند. هر لحظهای که این رایحه را حس میکرد، احساس شادابی و انرژی پیدا میکرد. فارغ از همه شلوغیهای شهری، او برای خود عالمی از آرامش و تازگی ساخته بود.
در نهایت، با این احساس، سوگند بدون تردید عطر ماندارین تی لاو اند توست را برای خود خرید و احساس کرد که با این انتخاب، نه تنها عطری را یافته است که به شخصیت او نزدیک است، بلکه با بوی تازه و دلپذیرش، خاطرات زیبایی برای خود خواهد ساخت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب