Marquise Laurent Dornel

توضیحات

در یک روز آفتابی بهاری، هوا پر از بوی گل‌های تازه بود. مهناز در باغچه‌ی خانه‌اش قدم می‌زد. عطر گل‌ها او را به یاد خاطرات شیرین کودکی‌اش می‌انداخت. با هر قدم، یادآوری از دوران شیرین گذشته، لبخندی بر چهره‌اش می‌نشاند. ناگهان بویی متفاوت نظرش را جلب کرد. بویی که ترکیبی از گل‌ها و حس تازه‌بودن را درون خود داشت. مهناز به سمت میز عسلی کنار باغچه رفت. آنجا، شیشه‌ای زیبا از عطر مارکیز لورنت درنل قرار داشت.

عطر مارکیز لورنت درنل که رایحه‌ای گلی و لطیف داشت‌. این عطر در کنار ترکیبات گلی خود احساس تازگی و انرژی را القا می‌کرد. رایحه‌ای که به محض اسپری بر روی پوست، با هر نفسی حس خوشایند تازگی و طراوت را به مهناز هدیه می‌داد. این عطر با تاکید بر نت‌های گلی و سفید، حس ملایم و آرامش‌بخشی را به وجود می‌آورد.

مهناز بعد از اسپری کردن عطر مارکیز لورنت درنل بر روی مچ دستش، چشمانش را بست. در خیال خود به باغ بزرگ گل‌ها قدم گذاشت. جایی که تمامی گل‌های رنگارنگ باهم هماهنگ شده بودند تا ترکیبی زیبا و فراموش‌نشدنی خلق کنند. عطر مارکیز او را به سفر خاطرات برد، جایی که هر لحظه از آن را دوباره زندگی می‌کرد.

رایحه‌ای خنک و ملایم از گل‌های سفید، با بویی از تازگی و میوه‌های شیرین ترکیب شده بود. با هر استنشاق از این عطر، مهناز احساس می‌کرد در دل طبیعت و زیر آسمانی صاف و زیبا قرار دارد. او دلش می‌خواست این حس را با همگان به اشتراک بگذارد. عطر مارکیز لورنت درنل به او فرصتی می‌داد تا قصه‌ای زیبا و تکرارنشدنی را تجربه کند.

بهتر است هر بانو این عطر را امتحان کند و با هر قطره از آن، داستانی نو برای خود بسازد. داستانی که نه‌تنها بوی خوش، بلکه لحظات خوشی را هم به همراه داشته باشد.