ناموجود
در یک روز بهاری، نسیمی لطیف و ملایم در گوشهای از باغی آرام و دلنشین میوزید. در این فضا، زنی ایستاده بود و بویی دلانگیز از موهایش در هوا میپیچید. این عطر کمنظیر چیزی نبود جز مارشود فور هیر میست اتیب المرشود.
او هر روز صبح، قبل از اینکه پا به دنیای پرجنبوجوش بیرون بگذارد، از این معجون جادویی استفاده میکرد. رایحهای که در خود گرمای ادویهها و خنکی نعنا را نهفته داشت، مانند نسیمی تازه به موهایش زندگی میبخشید. وقتی از خانه خارج شد، رایحهای از عود همراه با لطافتی از زعفران او را احاطه کرد. هر قدم که برمیداشت، این بو همچون سایهای از زیبایی و اعتماد به نفس در کنار او بود.
این عطر نه تنها برای زنان که برای مردان هم طراحی شده است. ترکیبی از چوب و ادویه که حسی گرم و اسپایسی به وجود میآورد، با وارد شدن به فضا به نوعی حال و هوای شخصی اما مشترک ایجاد میکرد. این حس که یک لحظه توقف و استشمام رایحه چگونه میتواند لحظهای پر از آرامش و شادابی به ارمغان آورد، برای همه اطرافیان او بیبدیل بود.
در پایان روز، وقتی به خانه بازگشت، تلألویی از شادی و آرامش در چهرهاش دیده میشد که تنها یک دلیل داشت: لحظههایی که با عطر مارشود فور هیر میست اتیب المرشود خلق کرده بود. ناخودآگاه دستش را به سمت شیشه شگفتانگیز برد و بار دیگر رایحهای تازه و اسرارآمیز را در میان گیسوانش حس کرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب