ناموجود
در یک روز پاییزی، هوا ابری و دلانگیز بود. همهجا عطر خوشی از گلها و گیاهان تازه به مشام میرسید. او به سمت قفسه عطریهایش رفت. چشمش به شیشه قدیمی عطر مووز کریستاله ایوروشه افتاد. این عطر با رایحهای گلی و ملایم، همیشه او را به یاد لحظات شاد گذشتهاش میانداخت.
با برداشتن شیشه عطر، خاطره اولین بار استفاده از عطر مووز کریستاله ایوروشه برایش زنده شد. آن روز، از بوی فوقالعاده بادام شیرین در نُت آغازین شگفتزده شده بود. هر بار که از این عطر استفاده میکرد، بوی دلپذیر گل رز و خطمی به آرامی در فضای اطرافش پیچید و او را در ابر خیالانگیز خود غرق میکرد.
اما جذابترین بخش این عطر، نُتهای پایه آن بود؛ تونکا بین و مشک سفید که حس گرمای لطیفی را به محیط اضافه میکردند. این ترکیب بویی، همچون خنجری به عمق خاطرات او رخنه میکرد و او را به دنیایی پر از آرامش و زیبایی میبرد.
عطر مووز کریستاله ایوروشه با ماندگاری بالای خود، همواره همراه او بود. آن را برای مهمانیهای خاص و دیدارهای دوستانه انتخاب میکرد. اعتماد به نفسی که این عطر به او میداد غیر قابل وصف بود.
با هر پاف از این عطر، دنیایی از لطافت و زنانگی در اطرافش جاری میشد. او به یاد داشت که بارها از دوستانش شنیده بود: «عطرت چه دلنشین است!» و او همیشه با لبخندی بر لب و رضایت درون، به این تعریفها پاسخ میداد.
هر بار که به این عطر نگاه میکرد، احساس میکرد که بخشی از وجودش با آن گره خورده است. مووز کریستاله ایوروشه نه فقط یک عطر، بلکه یک همراه همیشگی در سفر زندگیش بود. و اینگونه بود که قصه رایحهای بیپایان، در اعماق ذهن او برای همیشه ثبت شد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی