ناموجود
داستان از روزی آغاز میشود که جمشید، یک جوان پرشور و شوق، برای نخستین بار با عطر مکسیم پور هوم مَکسیم د پاریس آشنا شد. او در یک گالری عطر قدم میزد و به دنبال رایحه کاملی بود که بتواند شخصیت منحصر به فردش را به تصویر بکشد. با ورود به فروشگاه، یک بطری شیک و کلاسیک با نام Maxim’s pour Homme توجه او را جلب کرد.
جمشید بطری را برداشت و اولین اسپری را روی پوستش امتحان کرد. از همان اولین لحظه، نتهای ابتدایی عطر مکسیم پور هوم مَکسیم د پاریس او را مجذوب کرد. ترکیب دلنشین ترنج و اسطوخودوس، به همراه لمسی از مریم گلی و لیمو آمالفی، مانند نسیمی تازه از بهار بود که او را به دنیایی از طراوت و شادابی دعوت میکرد.
با گذشت زمان، نتهای میانی عطر، یعنی گُل رز و یاسمن، به همراه چوب صندل و کهربا، روی پوست جمشید خودنمایی کردند. هر بار که عطر را حس میکرد، گویی در میان یک باغ پر از گلهای معطر در حال گردش بود. اما آنچه که بیش از همه او را تحت تأثیر قرار داد، نتهای پایه این عطر بود. ترکیب خزه بلوط، نعناع هندی، وانیل و مشک، حسی از گرما و آرامش به جمشید میبخشید. چرم نیز به این ترکیب اضافه شده بود، که رایحهای قوی و مردانه به آن میداد.
جمشید متوجه شد که عطر مکسیم پور هوم مَکسیم د پاریس چیزی بیش از یک عطر معمولی است. این نهتنها عطری برای مهمانیهای شیک و رسمی بود، بلکه همراهی برای لحظات آرامش و تفکر بود. هر بار که از آن استفاده میکرد، حس اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکرد و آماده روبرو شدن با چالشهای جدید زندگی میشد.
این عطر که توسط Dominique Ropion، عطرساز برجسته، خلق شده بود، به زودی به جزء جداییناپذیر زندگی جمشید تبدیل شد. او دریافته بود که مکسیم د پاریس، جادوی رایحهای است که هیچگاه فراموش نخواهد شد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب