ناموجود
در یک شب آرام و ساکت زمستانی، نسیم خنک و آرامشبخش به آرامی از میان شاخههای برهنه درختان عبور میکرد و فضای اطراف را به خود میپوشاند. در این میان، صدای قدمهای یک عاشق عطر بر روی پیادهرو سنگفرشی شهر، به گوش میرسید. او مردی بود که به تازگی عطر منز کلاب هلنا روبن اشتاین را کشف کرده بود و به زندگیاش جانی دوباره بخشیده بود.
منز کلاب هلنا روبن اشتاین، عطری است که برای اولین بار در سال ۱۹۶۶ به دنیای عطر معرفی شد. از لحظهای که این عطر را بر روی پوستش اسپری کرده بود، نفسی عمیق کشید و رایحههای بینظیر و مسحورکننده آن روح و روانش را تسخیر کردند. ترکیب هوشمندانهای از روایح مشکوار، گلهای سفید و رز، اثری ماندگار و جذاب ایجاد کرده است.
قدمهای مرد، او را به خاطراتی ژرف برد. هر بار که بوی این عطر را که با نتهای مشکوار، پودری، و چوبی تلفیق شده بود استشمام میکرد، به یاد لحظات گرم و دوستداشتنی زندگیاش میافتاد. منز کلاب هلنا روبن اشتاین برای او همانند پلی بود میان گذشته و حال؛ بویی که در هر لحظهای اثرگذار و مسحورکننده باقی میماند.
نگاه او به ستارههای آسمان دوخته شد، انگار که هر یک از آنها داستانی از ماجراجوییهای گذشتهاش روایت میکردند. عطری که او انتخاب کرده بود، تنها یک عطر نبود؛ یک بیانیه بود، اعلامی از سلیقه و استایل مردانهاش. در حالی که شب به سمت روز حرکت میکرد، او همچنان در پیادهروی خود ادامه داد، با احساسی از تازهگی و انرژی. حرکات او نشان از رضایت داشت و منز کلاب هلنا روبن اشتاین در این مسیر، همچنان همدم بیصدای او بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب