پاییز سال ۲۰۱۴ بود. هوای خنک و دلپذیر، برگهای زرد و نارنجی که در مسیر باد میرقصیدند و لبخند آرام مردم که در خیابانهای شهر به چشم میآمدند. در این میان، یک نفر به جستجوی عطری ویژه بود؛ عطری که بتواند روح زیبای این فصل را در دل خودش نگه دارد.
او به بوتیک عطری در قلب شهر رسید. پشت ویترین شیشهای، بطریهایی با طرحها و رنگهای مختلف جا خوش کرده بودند. اما یکی از آنها او را به سوی خود کشاند؛ عطر مایکل کورس وایت مایکل کورس. بطری ساده و کلاسیکش در میان سایر عطرها میدرخشید. او درب این عطر را به آرامی باز کرد و لحظهای فضای اطرافش پر شد از بوی دلنشین آلدهیدها، فریزیا و یلانگ-یلانگ. بوی سبزی و تازگی برگهای بنفشه، او را به دنیایی پر از طراوت رساند.
با اولین اسپری، قلب عطری به رنگ سفید و پر از گاردنیا، یاس مصری و گل صدتومانی به سویش گشوده شد. این ترکیب بینظیر از گلهای سفید، همانند دستهگلی در یک شب رویایی او را دربر گرفت. عطر مایکل کورس وایت مایکل کورس نه تنها به پوستش مینشست، بلکه به قلبش نیز رسوخ میکرد.
پایان این سفر عطری با حضور مشک سفید، چوب سدر وانیلی و دانه تونکا بود. این بیس از گرما و شیرینی، همچون خاطرهای از یک غروب دلپذیر پاییزی در ذهنش باقی ماند.
عطر مایکل کورس وایت مایکل کورس به او احساسی از آرامش و شکوه عطا میکرد. همانطور که از بوتیک خارج شد، احساس کرد که دیگر برای پیدا کردن عطر پاییزی خود نیازی به جستجوی بیشتر ندارد؛ چرا که او با این عطر، پاییز را همیشه همراه خود دارد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب