ناموجود
دخترک جوان در گوشهای از شهر پرهیاهو، به دنبال عطری بود که روحش را به پرواز درآورد. زندگیاش پر از رنگ و جنبوجوش بود و به دنبال رایحهای میگشت که این انرژی را به تصویر بکشد. او وارد فروشگاه عطر شده و با شور و شوق، به جستوجوی عطری ویژه پرداخت. در همین لحظه چشمانش به بطری زیبای «عطر میس دیوا فشنستا آل گود سنتس» افتاد.
این عطر، با طراحی چشمنوازش، داستانی از شهرهای گرمسیری و باغهای عجیب را روایت میکرد. نتهای آغازینِ این عطر با رایحهای از زردآلو، آلو و نارگیل، تجربهای شیرین و میوهای را فراهم میساخت. دخترک چشمانش را بست و بوی زردآلو و نارگیل، او را به سفر در جزایری دور دست برد. جاهایی که خورشید همیشه میتابید و میوههای گرمسیری درختان را زینت میداد.
نتهای میانی، همانند تجسمی از زیبایی تبسمهای یاسمن سامباک و مریم بود که همراه با طعم کمی تند از فلفل پیمینتو، ترکیبی خارقالعاده را میساخت. او حس کرد که در باغی مملو از گلهای سفید و خوشبو قدم میزند. احساسی از آرامش و شادی قلبش را در بر گرفت.
با رسیدن به نتهای پایه، رایحهای از وانیل، رز و چوب جاکارندا، حس مرموز و اغواکنندهای را خلق کرد. رایحههایی که جسارت و زنانگی را توأمان به نمایش گذاشته و او را به حس آزادی و تجمل دعوت کردند.
عطر میس دیوا فشنستا آل گود سنتس، با ترکیبی از نتها و آکاردهای میوهای و گلی، وانیلی و لطیف، برای دخترک تبدیل به بخشی از هویت و استایل شخصیاش شد. او با لبخندی از فروشگاه خارج شد. این عطر، همراه همیشگیاش در سفرهای زندگیاش خواهد بود. با اعتماد به نفس و انرژی، دخترک تلاش کرد که داستان زندگی خود را همچون عطری بیپایان نگه دارد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب