Moon Light Cosmogony

توضیحات

شب بود و مهتاب نور نقره‌ای خود را بر شهر پخش کرده بود. در هوای خنک و آرام، آوای نسیم ملایم میان درختان پیچیده بود و صدای گام‌های آرام لارا در پیاده‌رویی سنگفرش شده به گوش می‌رسید. او در دست خود شیشه‌ای از عطر مون لایت کازماگانی را نگه داشته بود؛ هدیه‌ای که روز تولدش از بهترین دوستش دریافت کرده بود.

لارا هرگز فکر نمی‌کرد عطری بتواند اوضاع روحی‌اش را این‌طور متحول کند. اولین بار که شیشه را باز کرد، رایحه‌ای زیبا و حیرت‌انگیز به مشامش رسید. ملون و نعناع در نت‌های اولیه عطر به‌همراه هل با لطافت فریزیا و فلفل صورتی، طراوتی بی‌نظیر به او می‌دادند. احساس سبکی و شادابی همان لحظه او را فراگرفت و حس می‌کرد در باغی از گل‌های تازه شکفته است.

عطر مون لایت کازماگانی با نت‌های میانی خود، داستانش را ادامه می‌داد. نت‌های آبی و دریایی به‌همراه گل‌های نیلوفر و صد تومانی، او را به دل دریا بردند. بوی میموزا و گل زنبق با سفیدی دلپذیر بنفشه و شکوفه پرتقال، رایحه‌ای زنانه و ماندگار بر جا گذاشته بودند. هر بار که لارا این عطر را اسپری می‌کرد، حس می‌کرد یک بوم نقاشی از گل‌های بهاری در اطرافش خلق شده است.

نت‌های پایانی،‌ او را با مشک و عنبر دلپذیر در آغوش می‌گرفتند. اوک‌موس و وتیور نیز به این‌همه عمق و وقار می‌بخشیدند. عطر مون لایت کازماگانی قدرت این را داشت که لارا را به دنیای دیگری ببرد؛ جایی که آرامش و طراوت در هم آمیخته‌اند. بار دیگر مهتاب نور خود را بازتاب می‌داد و او در خیالات خود غرق بود. این هدیه بی‌نظیر به زندگی‌اش رنگ و بویی تازه اضافه کرده بود و هر بار اسپری کردنش یادآور لحظات خوش گذشته بود.

این عطر نه تنها از نظر رایحه کامل بود، بلکه عمق و شخصیت خاصی به لارا می‌بخشید. عطر مون لایت کازماگانی راز شادابی روزهای او شده بود، راز زیبایی شب‌هایش.