برند
Tobacco and Floral Notes.
جنسیت
ناموجود
در دل کوچههای پرپیچوخم بازار بزرگ تهران، عطر فروشی کوچکی به نام خانه عطر ارد الزعفران وجود دارد. یک روز صبح نویسندهای که به دنبال یافتن الهام برای داستان جدیدش بود، از این عطر فروشی بازدید کرد. وقتی وارد شد، رایحههای مختلفی در فضا پیچیده بود. اما تنها یک بو بود که دل نویسنده را فریفته کرد: عطر موسف ارد الزعفران.
این عطر، قصهای بود که در هر قطرهاش پنهان شده بود. نویسنده بوی شیرین انگور و شکلات را حس کرد؛ یادآور سرزمینهای دور و شبهای گرم تابستانی. اینها نتهای آغازین موسف بودند که او را به دنیایی دور از شلوغی و هیاهوی شهر میبردند.
همچنان که زمان میگذشت، قلب عطر آشکار شد. رایحه مشک و عود، فضایی رمزآلود و جذاب ایجاد کرد. هر نت میانی همانند پردهای از راز بود که به آرامی برداشته میشد و ذهن را به عمق داستانهایی ناشناخته دعوت میکرد.
با گرمای بیشتر، نتهای پایانی ظاهر شدند. توفی و تنباکو و نتهای گلی، لایه پایانی عطر موسف ارد الزعفران را تشکیل میدادند. این نتها همچون پایان خوشی برای داستانی زیبا بودند؛ همانند صفحه آخر یک کتاب که مخاطب را همچنان غرق در ماجراهایش نگاه میداشت.
نویسنده، جذب این داستان بویایی شد. هر یادداشت و نت آن، یادآور لحظههای خاصی از زندگیاش بود. در نهایت، عطر موسف ارد الزعفران برای او نه تنها یک رایحه متحیرکننده بلکه جرقهای برای خلق داستانی جدید شد. او با دلی پر از الهام و کیسهای از این عطر ترک فروشگاه کرد، اما ردپای ارمغان این عطر از ذهن او پاک نخواهد شد. موسف ارد الزعفران همیشه او را به بازدیدی دیگر فرا میخواند.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی