عطار
گروه بویایی
جنسیت
سال عرضه
ناموجود
در دل شبی تاریک و بارانی، شخصی به نام امیر در جستجوی عطری متفاوت و خاص بود. امیر به فروشگاهی در گوشهای از شهر رفت. در آنجا چشمانش به عطر مستر چرنوبوگ بِلَک فینیکس آلسِمی لَب افتاد. این عطر او را به دنیای جذاب و مرموزی فرا میخواند. از همان لحظهای که شیشه را در دستانش نگه داشت، حس خاصی او را احاطه کرد. عطر، یادآور داستانهایی بود که فقط در کتابها میخواند.
مستر چرنوبوگ بِلَک فینیکس آلسِمی لَب داستان خاصی با خود داشت. با الهام از داستانهای زیبای نیل گیمن، این عطر همانند قهرمانی از دل تاریکی میآمد. با بویی مرکب از نتهای فلزی و مینرالی، همچون چکشی از آهن، رایحهای قوی و ماندگار داشت. هر بار که امیر این عطر را میزد، حس میکرد که در دنیای افسانههاست؛ دنیایی که او را از زندگی روزمره دور میکرد.
نتهای دودی و چرم، حس قدرت را به این عطر میبخشیدند. این رایحه برای او یادآور سفرهایی بود که همیشه آرزو داشت انجام دهد، اما در کنج خیالش باقی مانده بود. مستر چرنوبوگ بِلَک فینیکس آلسِمی لَب برای امیر چیزی بیش از یک عطر بود؛ این محصول او را به سفری درونی میبرد که در آن آرزوها و خیالاتش محقق میشدند.
هرگاه عطر را به پوستش میزد، احساس میکرد در کنار شخصیتی از داستانهای کهن ایستاده است. مستر چرنوبوگ نهتنها عطری برای مردان و زنان بود؛ بلکه پلی بود به سوی دنیای خیال و رویا. عطری که بوی آن، داستانی را به یاد میآورد که هرگز فراموش نمیشود. و اینگونه بود که هر قطره از این عطر، داستانی بیپایان از قدرت و خیالبافیهای امیر را به تصویر میکشید.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب