My Morgan Morgan

توضیحات

داستان از یک روز پاییزی شروع شد که در میان شلوغی‌های روزمره، همهمه شهر در گوشم آرام می‌نشست. سارا، دختری که همیشه به دنبال چیزی خاص بود، در حال گذر از کنار یک فروشگاه عطر بود که نگاهش به شیشه‌ای ظریف و زیبا معطوف شد. دیدن نام عطر مای مورگان مورگان روی آن شیشه‌ چیزی درونش را تکان داد. تصمیم گرفت که وارد فروشگاه شود و راز این عطر را کشف کند.

وقتی شیشه را برداشت، حس کرد راهی به دنیای جدیدی پیدا کرده است. اولین رایحه‌ای که مشامش را نوازش داد، ترنجی از توت و گواوا بود. این آغاز یک ماجراجویی حسی بود که هرگز از یاد نمی‌برد. این شیرینی میوه‌ای، حسی از تازگی و جوانی در وجودش برانگیخت.

اما این فقط شروع بود. در قلب این عطر، باغی از گل‌های زیبا گشوده شد. پیونی، زنبق و بنفشه با لطافت گل برف هم‌آغوش شده بودند. هر بو، داستانی از روزهای آفتابی و خنک بهاری را برای سارا روایت کرد.

وقتی به نت‌های پایه رسید، عطر و بوی چوب کشمیر و وانیل، آرامش و گرمایی دوست‌داشتنی به قلبش بخشید. مشک در این ترکیب، همه را به هم پیوند داد و به عطر بُعدی عمیق داد. سارا به خوبی می‌دانست که پیدا کردن چنین ترکیب جادویی کار هر کسی نیست و هنر نازک‌کارانه دومینیک روپیون و لوران برویر را ستایش کرد.

او حالا با خرید عطر مای مورگان مورگان نه تنها یک عطر، بلکه یک تجربه خاص و منحصر به فرد از خانه‌ی مورگان را با خود به خانه برده بود. این عطر برای او نه تنها یک رایحه، بلکه یک راز زیبا از طبیعت بود که هر بار با باز کردن درب شیشه‌اش، داستان تازه‌ای برایش روایت می‌کرد. و اینگونه بود که در دنیای پر از شلوغی، سارا دیگربار قدرت و شکوه طبیعت را به یاد آورد.