ناموجود
داستان از یک روز بهاری شروع میشود. نسیم ملایمی میان موهای لارا میپیچید و او در حال آماده شدن برای روزی پر از ماجراجویی بود. لارا همیشه به دنبال عطرهایی بود که شخصیت او را به نمایش بگذارند و امروز به تازگی عطر عطر مای وی هیر اند بادی میست جورجیو آرمانی را به مجموعهاش اضافه کرده بود.
با اولین اسپری از این عطر، بوی دلنشین ترنج و شکوفه نارنج هوای اتاق را پر کرد. لارا احساسی از تازگی و انرژی گرفت. در طول روز، بوی ملایم یاس و مریم فضا را پر میکرد و حس زنانگی و ظرافتی که در این عطر نهفته بود، او را محصور کرده بود. او متوجه شد که این عطر تنها یک رایحه نیست؛ بلکه راهی است که شخصیت او را بیان میکند.
دوستانش که او را ملاقات کردند، از او درباره عطرش پرسیدند. لارا با لبخندی بر لب گفت: این عطر مای وی هیر اند بادی میست جورجیو آرمانی است. بوی مشک سفید، سدر وانیل ماداگاسکار در لایههای پایانی باعث میشود که حس آرامشبخشی از محصورکنندگی را به من بدهد.
به زودی این عطر به بخشی از هویت روزانه لارا تبدیل شد. هر بار که از خانه خارج میشد، احساس میکرد که این عطر نه تنها او را همراهی میکند، بلکه داستان جدیدی از زندگیاش را روایت میکند. روز به روز لارا بیشتر به این عطر دل میبست و هر بار که از آن استفاده میکرد، مانند سفر به دنیایی پر از گلهای سفید، مرکبات تازه و چوبهای معطر بود.
این عطر نه تنها به او اعتماد به نفس میداد بلکه محیط اطرافش را نیز جذابتر میکرد. لارا میدانست که با انتخاب این عطر، راه خود را یافته است.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب