ناموجود
در یکی از غروبهای بهاری، وقتی که خورشید آرام آرام پشت کوهها پنهان میشد، نسیمی دلانگیز از باغچهی پر گلدان خانه میوزید. آریا تصمیم داشت شبی خاص را در کنار دوستانش بگذارند. او در حالی که آماده میشد تا به مهمانی برود، به عطر نرولی او دو پرفیوم لورا مرسیه فکر میکرد. حس تر و تازهی تلخی نارنج و پوست لیمو که از ساعتهای اول بهرهمندش میکرد، او را به دنیایی دیگر میبرد.
آریا این عطر را به گونهای میدید که یادآور گلهای زیبای بهاری میشد؛ گلهای فریزیا، نرولی، یاس و صدتومانی که در دلش جا داشتند. هر بار که این عطر را بر روی پوست خود اسپری میکرد، انگار که در میان یک باغ گل راه میرفت. دوستانش همیشه از او میپرسیدند که چه عطری استفاده میکند که اینچنین جذاب و آرامشبخش است.
یکی از نکات برجسته این عطر، ماندگاری بلند آن بود. پایههای مشک، عنبر، چوب صندل و وانیل، ترکیبی جادویی را به وجود میآورد که حتی در سردترین شبها نیز حس گرما را به ارمغان میآورد. این رایحه متفاوت و جذاب باعث شده بود تا عطر نرولی او دو پرفیوم لورا مرسیه به یکی از انتخابهای اصلی او تبدیل شود.
اکنون که آریا آماده بود، به آینه نگاه کرد و به خود لبخند زد. او مطمئن بود که با این عطر نمیتواند بیتوجه بماند. هر بار که در میان جمع قدم میزد، سایهای از این عطر به یادگار میگذشت که هرکسی را به خود جذب میکرد. عطر نرولی او دو پرفیوم لورا مرسیه، به بهترین دوست او تبدیل شده بود که همیشه او را همراهی میکرد و در لحظات خاص، او را خاصتر جلوه میداد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب