ناموجود
داستان از یک روز ملایم بهاری شروع میشود. نسیم ملایمی در حال وزیدن بود و خورشید با گرمای دلنشینش روزی تازه را نوید میداد. سارای جوان، که همیشه به دنبال تجربههای جدید بود، تصمیم گرفت تا از عطر جدیدی استفاده کند. او آماده شد و به سمت میز عطرهایش رفت. در میان بطریها، نگاهش روی بطری جذاب و زنانه عطر نیو اکسپریِنس وومن تام تیلور متوقف شد. این همان عطری بود که به تازگی خریده بود و هنوز فرصتی برای استفاده از آن نیافته بود.
سارا با شوق و ذوق در بطری را باز کرد و نخستین پاف از عطر نیو اکسپریِنس وومن تام تیلور را روی مچ دست خود زد. رایحهی مرکبات تازهای چون پرتقال ماندارین و ترنج او را دربرگرفت. عطر به سرعت با نتهای میانی گلفامش چون فریزیا و یاسمن مخلوط شد و حس لطیف و دلنشینی ایجاد کرد. این ترکیب به سرعت به قلب سارا نفوذ کرد و روزش را روشنتر ساخت.
در حال آماده شدن برای بیرون رفتن، سارا کمکم نتهای پایهای را که بیشتر چوب صندل و مشک بودند، حس کرد. این نتهای دلانگیز احساس آرامش و اطمینان به او دادند. او حس میکرد که عطر نیو اکسپریِنس وومن تام تیلور نه تنها یک رایحه، بلکه یک تجربهی جدید و منحصر به فرد است.
با انرژی و اعتماد به نفسی تازه، سارا از خانه بیرون زد. هر کسی که از کنارش عبور میکرد، به سوی او نگاهی همراه با تحسین داشت. این عطر با رایحه بینظیری که داشت، او را از دیگران متمایز میکرد. این روز برای سارا یک روز خاص شده بود. عطر جدیدش نه تنها بوی خوشایند داشت بلکه حس زندهتر و شادتری به او بخشیده بود. این آغاز ماجرای جدیدی برای او با نیو اکسپریِنس وومن تام تیلور بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب