ناموجود
در یکی از روزهای آرام بهاری، سپیدهدمی با طراوت به استقبال شهر آمد. هماهنگ با وزش نسیم ملایم، زنی با ظاهر آراسته و لبخندی دلنشین وارد گلفروشی خیابان شد. او به دنبال عطری بود که فضای بهاری را در قلب خود ثبت کند.
او به قفسه عطرها نزدیک شد و نگاهش بر روی بطری عطر نیو ویکتوریَن جسیکا مک کلینتاک ثابت ماند. این عطر، ملودیای از رایحههای مرکبات و گلهای سفید را به اوج میبرد. رایحههای آغازین پرتقال و گریپفروت، با شور و انرژی خود، تداعیگر لحظات شادمانی و نشاط در طبیعت بودند.
زن، با چشمان بسته از بوته گلهای لیلیوم و یاسمن تصور کرد که در باغی از گلهای سحرآمیز قدم میزند. عطر نیو ویکتوریَن جسیکا مک کلینتاک این احساس لطیف و گلی را به ارمغان میآورد. نتهای میانی گل بر دلش نشسته و او را غرق در دنیای خیالانگیز و زنانه خود کرد.
و در پایان، نتهای گرم و حسی مشک که بیهیچ عجلهای ظهور کردند، او را به آرامشی بیپایان رساندند. این عطر، گویی داستانی بینظیر از لحظات ناب زنانه را در هر قطره خود نهفته داشت. زن، با لبخندی از رضایت عطر نیو ویکتوریَن جسیکا مک کلینتاک را انتخاب کرد و احساس کرد که این عطر، همراه وفاداری برای روزهای زیبای او خواهد بود.
در بیرون، نور طلایی خورشید بین برگهای سبز و تازه میرقصید و زمین را بوسه میزد. او با جعبهای کوچک از این زیبایی در دست، خیابان را پیمود و به سمت ماجراهای بعدی خود رفت. این عطر، همچون تفسیری از عطر بهاری بود که هر زنی را به عمق با شکوهترین حسهای جهان میبرد.
و در هر قدم که برمیداشت، این عطر با او بود، همانگونه که خاطرات بینظیر بهار را در حافظهاش ثبت میکرد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی