ناموجود
یک شب دلپذیر تابستان بود که نسیم خنکی از باغچههای پر از گل میوزید. لیلا با دقت بر روی میز کارش مشغول تدارک مهمانیای بود که قرار بود از دوستانش میزبانی کند. در حالی که شمعهای معطر اتاق را روشن میکرد، عطری به یادگار از گذشته به یادش افتاد: عطر نایت استار سنس آف تایم.
این عطر را لیلا نخستین بار از مادربزرگش دریافت کرده بود و هر بار که از آن استفاده میکرد، رایحه گلهای یاس و بنفشه در هوا پخش میشد و او را به دوران شیرین کودکی میبرد. این عطر بوی مذهبی و دلپذیری داشت که با نتهای آغازین اسطوخودوس و برگاموت خود را معرفی میکرد و سپس با نتهای میانیاش شامل گل بنفشه، رز و زنبق دره به اوج میرسید.
هر بار که عطر نایت استار سنس آف تایم را بر روی پوستش میزد، حس میکرد که در باغی از گلهای خوشبو قدم میزند، جایی که همه چیز روشن و شاداب بود. نتهای پایه وانیل و چوب صندل حس گرم و آرامشبخشی را ایجاد میکردند که تا ساعتها باقی میماند.
به یاد میآورد که مادربزرگش همیشه میگفت این عطر همانند جواهری از دل تاریخ است؛ داستانی که به مدد کریستوفر شلدریک، پرفیومر نامدار، بازسازی شده است. هر بار که لیلا این عطر را استفاده میکرد، به تمام روایاتی که در بابش شنیده بود فکر میکرد: از داستانهایی که در ذرات رایحههایش نهفته بود.
در شبی که دوستانش آمدند، یکی از آنها با تعجب گفت: چه بوی خوشی! این عطر یادآور خاطرات دلنشین است. لیلا لبخندی زد و گفت: این نایت استار سنس آف تایم است؛ سفری به دنیای رویاها در یک شیشه کوچک.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب