ناموجود
در روزی از روزهای بهار، وقتی که نسیم ملایم بهاری با رایحه گلهای تازه شکفته در هوا پراکنده میشد، فرهاد تصمیم گرفت به سراغ تجربهای تازه برود. او به فروشگاه عطر محلهاش رفت تا ببیند چه چیزی میتواند حس جدیدی به زندگیاش ببخشد. همه چیز در فروشگاه رنگارنگ و خوشبو به نظر میآمد، اما چیزی در گوشهی فروشگاه توجهش را جلب کرد. شیشهای با طراحی ساده و شیک که بر رویش نوشته بود: نامبر وان ال بتاش کانسپتس.
به محض اینکه برای اولین بار این عطر را اسپری کرد، ابتدا رایحهی رُز و گریپفروت به استقبالش آمد. حس تازگی و شیرینی انگار او را به دنیای دیگری میبرد. چشمانش را برای لحظهای بست و در ذهنش غرق در باغی پر از گل شد. اما این تنها آغاز ماجرا بود.
چند دقیقه بعد، قلب عطر نامبر وان ال بتاش کانسپتس با رایحهی مشک، لیلی دره، و چوب صندل بر او آشکار شد. این ترکیب، حسی از اعتماد به نفس و آرامش را به وجود آورد. موجی از انرژی مثبت که روزش را روشن کرد و حس مردانگی قدرتمندی را در او بیدار نمود.
ولی راز واقعی این عطر در پایان سفر بود: پایهای از کهربا، سدر و پچولی که همچون میراثی ماندگار بر روی پوستش باقی ماند. این ترکیب گرم و چوبی به فرهاد احساسی از استحکام و قدرت بخشید.
عطر نامبر وان ال بتاش کانسپتس نه تنها یادآور روزهای بهاری زیبا بود، بلکه ازجمله عطرهایی است که خود را به خاطراتی جاودانه پیوند زده است. این عطر، تلفیقی از هنر و طبیعت، محصولی برای کسانی است که به دنبال تازگی و ماندگاری در یک شیشه هستند. فرهاد با لبخندی از فروشگاه خارج شد، با حس تازگی و انرژی که به او هدیه داده شده بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب