ناموجود
در یک روز آفتابی بهار، لاله در باغچه گلهایش قدم میزد. هوا گرم شده بود و نسیم ملایمی میان گلها میوزید. بوی عطر نود ماسک آدولفو دومینگز به مشامش میرسید و لحظاتی خاص را برایش به ارمغان میآورد. لاله از آن دسته افرادی بود که همیشه به دنبال عطر خاصی میگشت که با شخصیت و حسوحالش تطابق داشته باشد.
یک روز وقتی در یک فروشگاه بود، یک بطری زیبا و شفاف توجهش را جلب کرد. نوشته روی بستهبندی: عطر نود ماسک آدولفو دومینگز باعث شد قلبش تندتر بزند. ترکیبی از نتهای میوهای بالا مانند زردآلو، پرتقال ماندارین و لیمو، به همراه رایحههای گُلفام وسط، شامل فریزیا، یاس، نرولی و ماریگلد، جذابیت بینظیری به این عطر میداد. اما آنچه این عطر را متمایز میساخت، نتهای پایه بود که از مشک، عنبر، امبرت و سدر تشکیل شده بود.
لاله بطری را به آرامی برداشت، حالت شیشه و رنگبندی آن حس لطیفی از پرستیژ و اعتماد به نفس را به او منتقل میکرد. با اسپری کردن عطر، ابتدا بوی خوش و تازه میوهها او را در بر گرفت. لحظهای بعد، حس و حالی گُلفام و نرم به ترکیب اضافه شد. اما در نهایت این رایحه مشک و عنبر بود که بر پوست او باقی ماند، رایحهای که به بویی خاص و ماندگار تبدیل شد.
این عطر نه تنها بویی خوشایند داشت، بلکه حس اعتماد به نفس و زنانگی را نیز در او تقویت میکرد. هر بار که از آن استفاده میکرد، احساس میکرد نوای طبیعت و هنر در هم آمیختهاند تا یک تجربه بینظیر خلق کنند. در پایان روز، وقتی لاله به خواب رفت، بوی عطر نود ماسک آدولفو دومینگز هنوز هم در خاطرات او باقی مانده بود و او را به دنیای آرزوها و رؤیاها میبرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب