ناموجود
در یکی از روزهای پاییزی، آرش جزیرهای از خاطرات را در ذهن خود مرور میکرد. او به دنبال حس و حالی تازه بود. قدمزنان در کوچههای پر برگ افتاده، به ویترین یک مغازه عطر فروشی برخورد کرد. چشمهایش بر روی نوشتهای بزرگ ایستاد: عطر اولمو هلن. حسی کنجکاوانه او را به داخل مغازه کشاند.
با ورود به مغازه، عطرهای مختلفی توجهش را جلب کردند، اما نگاهش به زیرقفسهای خیره ماند که بطری عطر اولمو هلن با طراحی زیبا و مردانهاش خودنمایی میکرد. احساس کرد که این عطر باید نشانی از طبع ماجراجو و شجاعانه او باشد.
وقتی که برچسب عطر را بررسی کرد، متوجه شد این عطر برای مردانی چون او طراحی شده که به دنبال اصالتی خاص هستند. نتهای ابتدایی شامل پتیگرین، پرتقال ماندارین، سالویا و ترنج بودند که هر کدام عطر و طعم تازهای به زندگی میبخشیدند. آرش نمیتوانست خود را از این ترکیب جذاب دور کند.
اما چیزی که بیش از همه او را مجذوب کرد، نتهای میانی بود: دارچین، فلفل سیاه و زنجبیل. این ترکیب، همانند موسیقیای بود که در لحظات ناب زندگی نواخته میشود. رایحهای گرم و دعوتکننده که به آرامی به سمت نتهای پایهی شمعدانی بوربن و چوب صندل هدایت میشد.
آرش بعد از آن روز هر جا میرفت، عطر اولمو هلن را با خود به همراه داشت؛ زیرا این عطر نه تنها پوستش، بلکه لحظههایش را نیز عطرآگین کرده بود. هر پاف از این عطر، قصهای نو را برای او تداعی میکرد.
با هر نفس، احساس میکرد که در فضایی از چوب و کهربا قدم میزند که نتهای پودری و خاکی پاتچولی و وتیور را در آغوش میکشد. این تجربه، انتخابی بینظیر برای هر مردی بود که با بوییدن عطر اولمو هلن، خود را در قصهای ناب و بیهمتا میدید.
سایر تلفظها: اولمو هلن, اولمو هیلن, اولمو حیلن, اولمو هیلان, اولمو حیلاژ, اولمو حیلاژان, اولموو هلن, اولموو هیلن, اولموو حیلن, اولموو هیلان, اولموو حیلاژ, اولموو حیلاژان, آلما هلن, آلما هیلن, آلما حیلن, آلما هیلان, آلما حیلاژ, آلما حیلاژان, اولومو هلن, اولومو هیلن, اولومو حیلن, اولومو هیلان, اولومو حیلاژ, اولومو حیلاژان, اولما هلن, اولما هیلن, اولما حیلن, اولما هیلان, اولما حیلاژ, اولما حیلاژان, اولموه هلن, اولموه هیلن, اولموه حیلن, اولموه هیلان, اولموه حیلاژ, اولموه حیلاژان
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی