ناموجود
در شهر کوچکی با خیابانهای باریک و خانههای گلی، مریم زندگی میکرد. او زنی بود که دلش همیشه در آرزوی سفر به مکانهای دوردست و کشف عطرهای جدید میسوخت. یک روز که به دنبال عطر جدیدی در عطرفروشی محلهاش بود، با نامی جذاب رو به رو شد: عطر وانس اپان اِ تایم ۱۰۰۱ جَزمین بروکارد.
عطر را برداشت و با اولین پاف، بلافاصله به باغی پر از گل یاسمن منتقل شد. نتهای آغازین چای سبز و ترنج با هم ترکیب شده و همانند نسیم خنکی بودند که حضورشان را طراوت میبخشید. مریم لبخند زد و چشمانش را بست. احساس کرد در میان گلهای سفید یاس زندگی میکند.
با ادامهی داستان عطر، نتهای میانی با یاسمن مصری و شکوفه پرتقال او را در بر گرفتند. هر لحظه که میگذشت، او بیشتر و بیشتر به دنیای رویایی این عطر فرو میرفت. حتی حس کرد لباسی از گلهای یلانگ-یلانگ بر تن دارد و در این دنیای خیالی قدم میزند.
اما این پایان داستان نبود. هنگامی که نتهای پایه همچون مشک، سدر و کهربا آرام آرام ظاهر شدند، مریم فهمید که این عطر چیزی بیشتر از یک رایحه ساده است. او معجونی از احساسات و خاطرات را تجربه میکرد. عطر وانس اپان اِ تایم ۱۰۰۱ جَزمین بروکارد برای او تبدیل به پلی به دنیای داستان و خیالات شده بود.
مریم با خود اندیشید: هر بار که از این عطر استفاده کنم، داستان جدیدی در انتظارم خواهد بود. او بطری عطر را با عشق در دستش گرفت و به خانه رفت. حالا میدانست که با هر پاف از این عطر، به قصهی جدیدی سفر خواهد کرد و هر روزش پر از شگفتی خواهد بود. برای مریم، عطر وانس اپان اِ تایم ۱۰۰۱ جَزمین تنها یک عطر نبود؛ بلکه سفری به دنیای داستانها و خاطرات بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب