ناموجود
شب بارانی بود و نورهای شهر در خیسی آسفالت میدرخشیدند. شهر بیدار بود و هوایی پر از تازگی بر فراز خیابانها جاری بود. در این میان، دختری جوان به نام آیدا، برای اولین بار عطر اوریِنتال بِلِند از برند پرفیومین را بر روی پوست خود اسپری کرد. این عطر جدید، همان چیزی بود که همیشه به دنبالش بود؛ رایحهای که او را به دنیای دیگری میبرد.
ابتدا، بوی ادویهای گرم فلفل و جوز هندی بلند شد. این رایحهها همانند نغمهای پرانرژی بودند که او را به شور و شوق وا میداشتند. اما به مرور زمان، عطر نرمتر شد. نتهای میانی پرالین، صدتومانی و نیلوفر به صحنه آمدند. این ترکیبها همچون ملودی دلنشینی بودند که قلب او را آرام میکردند.
آیدا عمیقاً نفس کشید. رایحههای شیرین و ملایم این عطر او را به خاطر لحظات خاص کودکیاش میبرد. او دیگر در خیابانهای شهر نبود؛ بلکه به باغی پر از گلهای زنده و شاد بازگشته بود. لحظاتی که در کنار عزیزان و دوستانش میگذراند، حالا با هر بار بوییدن عطر اوریِنتال بِلِند پرفیومین، بار دیگر زنده میشد.
وقتی شب به نیمه رسید و ستارگان بالای سرش درخشیدند، نتهای پایه کهربا، چوب صندل و وانیل، آرامش را به او بازگرداندند. این ترکیبها همچون پناهگاهی گرم و مطمئن بودند که او را در برگرفتند. رایحههای چوبی و وانیلیِ عطر، همچون نرمی یک شال پشمی در شبهای سرد زمستانی، او را آرام میکردند.
عطر اوریِنتال بِلِند با هر تغییر در نتهایش، داستانی متفاوت برای آیدا تعریف میکرد. عطری که نه تنها مردانه و زنانه بود، بلکه ماهیت زندگی را با هر اسپری جدید به او نشان میداد. او فهمید که این عطر، همان چیزی بود که همیشه به آن نیاز داشت. عطری که هر لحظهاش را با شور و شوق پر میکند و دلنشین همچون یک ملودی عاشقانه در زیر باران زمزمه میکند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب