ناموجود
داستان از جایی آغاز میشود که سارا، دختری جوان و پر از شور و شوق، در خیابانهای شلوغ تهران به دنبال یک عطر خاص میگردد. او همیشه به دنبال چیزی بوده که حس تازگی و طراوت را به او هدیه دهد و در عین حال، شخصیتی زنانه و جذاب از او به نمایش بگذارد.
یک روز عصر، هنگامی که فروشگاههای شهر به آرامی نورهایشان را روشن میکردند، سارا وارد یکی از بوتیکهای شیک عطر فروشی شد. در قفسهای زیبا، چشمش به بطری خوشساخت عطر اوسکار سیتروس اسکار دو لا رنتا افتاد. بطری شفاف و جذاب، با طراحی رنگین و شاداب، او را مجذوب خود کرد.
با اولین اسپری، موجی از بوی پرتقال، گریپفروت و نکتارین به مشام سارا رسید. ترکیبی که احساس صبحی تازه و پر امید را به او هدیه داد. او بیشتر کنجکاو شد. در لایههای میانی، عطر دلنشین گلهای صدتومانی، فریزیا و یاسمن او را به باغی پر از گلهای زیبا و معطر برد که در نسیم بهاری دستوپا میزند.
سارا حس کرد این همان عطری است که همیشه آرزویش را داشت؛ عطر اوسکار سیتروس اسکار دو لا رنتا. او نمیتوانست از اندیشیدن درباره بوی قوی و ماندگار مشک، چوب صندل و سرو در لایه پایه این عطر چشمپوشی کند. این ترکیب، گرما و عمق خاصی به عطر میداد که برای شبهای خاطرهانگیز و مناسبتهای ویژه ایدهآل بود.
سارا با احساس رضایت و شادمانی از فروشگاه خارج شد. او مطمئن بود که با عطر اوسکار سیتروس اسکار دو لا رنتا، هر روزش پر از انرژی، تازگی و اعتماد بهنفس خواهد بود. او بهخوبی میدانست که این عطر انتخابی است که تمام روزنش اطرافیانش را تحت تأثیر قرار خواهد داد. جادوی این عطر، حس تازگی و زنانگیاش را به زیبایی هرچهتمامتر به نمایش میگذاشت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب