ناموجود
در اواخر دههٔ ۱۹۸۰، مردی به نام علی در کوچهپسکوچههای تهران زندگی میکرد. او همیشه به دنبال چیزی بود که شخصیت مرموز و جذابش را تکمیل کند. روزی در یک سفر به پاریس، علی به طور اتفاقی با عطر اسکار د لا رونته پور لویی از برند افسانهای اُسکار دلارنتا آشنا شد. این عطر، با رایحهای چوبی و مردانه، توانست دل او را ببرد.
علی فوراً از ترکیب نتهای تند و جذاب این عطر شیفته شد. به محض باز کردن درب شیشه، نتهای منحصر به فرد اسطوخودوس و گل خارا، اتاق را پر کردند. این رایحهها قلب او را به تپش درآوردند. میان نتهای عطر، بوی چوب صندل و پچولی با همدیگر تلفیقی از اصالت و ماهیت مردانه ایجاد کردند. او به نظرش میرسید که ترکیب این نتها او را به زمانهای خوش گذشته میبَرد، زمانی که همه چیز آرام و دلپذیر بود.
علی وقتی این عطر را استفاده کرد، احساس کرد کسی که هستیاش را پیدا کرده است. او دریافت که عطر اسکار د لا رونته پور لویی اُسکار دلارنتا نه تنها یک عطر است، بلکه بخشی از هویت اوست. این عطر با تمام ویژگیهای برجستهاش، تصویری قدرتمند و معتبر از او به نمایش میگذارد. با هر نَفَسی که برمیدارید، احساسی از بلوغ و پیچیدگی به شما دست میدهد.
هر روزی که علی این عطر را میزد، همکاران و دوستانش از او دربارهٔ راز این جذابیت میپرسیدند. او به آنها میگفت که اُسکار د لا رونته شما را با دنیایی از احساس و اعتماد به نفس درآمیخته میکند. علی اعتقاد داشت که این عطر نمایانگر مردان مقتدر دههٔ ۸۰ است و اگرچه شاید به ذائقهٔ جوانان امروزی چندان خوش ننشیند، اما برای او همیشه خاص باقی خواهد ماند.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی