ناموجود
در یک روز بهاری و نسیمی دلنشین، زنی جوان در میان باغی پر از گلهای رنگارنگ قدم میزد. هر گوشه باغ، قصهای از طبیعت و زیبایی بود. در همان حال که رایحه ملایم گلها فضا را پر کرده بود، یک بطری کوچک عطر توجه او را جلب کرد؛ عطر آسنت پینک الکساندر جی.
این عطر با رایحهای منحصر به فرد و خیرهکننده، از همان ابتدا او را به دنیای خیالانگیزی برد. اولین نفسهای آن، تازگی و شادابی تمشک، پرتقال و برگاموت را به همراه داشت. هر بار که عطر آسنت پینک الکساندر جی به پوست او رسید، او را به لذت پرواز در آسمانهای پرستاره برد.
پس از لحظات اولیه، رایحههای میانی ظهور کردند. شکوفههای پرتقال، یاسمن و پاچولی داستانی از ظرافت و زنانگی را روایت میکردند که او را به یاد شبهای پرستاره و روزهای آفتابی میانداخت.
نتهای پایانی، با شیرینی و گرمایی لطیف، او را به دنیایی از آرامش و راحتی دعوت کردند. مشک، وانیل و کهربا، حال و هوای عطر را با دلنشینی بینظیر به پایان میبردند، انگار که او در آغوشی گرم و دوستداشتنی فرو رفته است.
آسنت پینک الکساندر جی نه تنها به او زیبایی و ظرافت میبخشید، بلکه داستانی از عشق و جادوگری را در گوش او زمزمه میکرد. مانند سنگ فلسفه که فلز را به طلا تبدیل میکرد، این عطر نیز قابلیت این را داشت که هر لحظه را به شیرینی و ماندگاری تبدیل کند.
با عطر آسنت پینک الکساندر جی، هر روز یک سفر جدید و هر لحظه یک خاطره دلنشین بود. او میدانست که این عطر، نه تنها یکی از اجزای زندگیاش شده بود، بلکه پلی به سوی دنیایی از زیبایی و جذابیت بیپایان بود.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی