ناموجود
در یکی از شبهای پاییزی، وقتی سردی هوا کمکم بر خیابانهای شهر سایه میانداخت، رایحهای خاص و بینظیر در فضای اطرافم به مشام رسید. رایحهای که گویی مرا به دنیایی از شگفتی و خاطرات ناب میبُرد. نام این عطر، عود الاحباب، افنان بود؛ عطری از دل فرهنگ شرقی که با ترکیبی از بوی چوب عود و ادویهجات تند، دلربایی میکرد.
آن شب، یکی از دوستانم به مهمانی کوچکی دعوتم کرده بود. لحظهای که وارد خانهاش شدم، بوی خوشی که از عود الاحباب، افنان برخاست، تمام حسهای مرا به وجد آورد. این عطر، توانست جوی صمیمی و گرم را در فضا حاکم کند. نیازی نبود عطرباران شدید انجام دهیم؛ تنها یک اسپری کوچک از عود الاحباب، افنان کافی بود تا رایحه تازه و تند آن همه مهمانان را مجذوب خود کند.
این عطر مردانه و زنانه، با ترکیبی از عود غنی و تازه و ادویههای خاص، توانست جایگاه ویژهای در قلبم پیدا کند. تجربهاش چیزی شبیه به گردش در بازاری شرقی بود. بازاری که در آن، هر گوشهاش با بویی متفاوت و جذاب پر شده بود.
عود الاحباب، افنان نهتنها عطری برای استفاده روزمره بود، بلکه میتوانست همدم لحظات خاص و خاطرهانگیز نیز باشد. این رایحه یادآور دیدارهایی بود که لبخند و شادی را در پی داشت، و هر بار که استشمام میشد، دوباره همان حس نوستالژیک را تداعی میکرد.
برای من، این عطر گویی زندهترین زندگیها و پرشورترین لحظات را روایت میکرد. و در پایان شب، قبل از خداحافظی، تصمیم گرفتم که یکی از این بطریهای خاص را برای خودم تهیه کنم تا هر بار که به آن نگاه میکردم، یادآور لحظههای خوشی باشد که با عود الاحباب، افنان تجربه کردهام.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب