ناموجود
در دل شبهای آرام و معطر یک شهر شرقی، بانویی بهدنبال عطری بود که ذهنش را آرام کند. او هرگز تجربهای چنین شگفتانگیز از عطر نداشت. در میان ردیفهای متنوع بوتیک عطر، ناگهان چشمش به عطر اود جامه ویو آهواز فراگرنس افتاد. یک بطری ساده اما زیبا که بلافاصله نظرش را جلب کرد.
او در حالتی از کنجکاوی، درب بطری را باز کرد. ناگهان موجی از روایح چوبی و اسرارآمیز به او حملهور شد. اود چوبی و گرم، همانطور که وعده داده شده، حس و حالی از سفری به آینده عطرهای عربی را در او زنده کرد. اود جامه ویو آهواز فراگرنس با ترکیبات شگفتانگیز خود، او را به دنیایی نو و متفاوت برد؛ دنیایی که در آن عطر زنبق و کهربا با استادکاری به کار گرفته شدهاند.
او به آرامی چشمانش را بست و نفس عمیقی کشید. بوی چوب صندل و پچولی به همراه دانه تونکا در هوا میرقصید و خاطرات قدیمیاش را زنده میکرد. این عطر، چیزی نبود غیر از یک شاهکار عطرسازی که احساس لوکس و استثنایی بودن را به مخاطبانش هدیه میداد.
این عطر با رایحهای ماندگار و انرژیبخش، نه تنها ذهن او را تسخیر کرد، بلکه قلبش را نیز لمس کرد. او میدانست که این عطر بهترین همسفر برای مسیرهای روزانهاش خواهد بود، چه در جلسات رسمی و چه در محافل دوستانه. از آن روز به بعد، او هرگز بدون این عطر خاص خانه را ترک نکرد. این عطر به بخشی از هویت او تبدیل شد، چون هیچ چیز دیگری مانند آن به او حس اطمینان و جذبه نمیداد.
هر بار که این عطر را بر روی پوست خود میپاشید، حس میکرد که به جمع دوستانی بازگشته است که همیشه منتظرش بودند، هر بار که بوی اود جامه ویو آهواز فراگرنس را استشمام میکرد، میدانست که این رایحه برای همیشه در خاطرش باقی خواهد ماند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب