ناموجود
داستان از یک شب تابستانی در جزیره ایبیزا آغاز میشود. موسیقی در هوا پیچیده بود و این شب، شب خاصی برای مردی بود که به دنبال جلب توجه بود. او با عطر پاچا ایبیزا پرایو پاچا ایبیزا وارد شد. با هر قدمی که برمیداشت، نورهای رنگی روی صورتش میرقصیدند.
اولین بویی که از عطر پاچا ایبیزا پرایو به مشامش رسید، رایحهای از گریپفروت و مرکبات تازه بود. حسی از شادابی بینظیر! این بوها همچون نسیمی خنک و بیوزن بودند. جذابیت و انرژی خاصی به او میبخشیدند. سپس، در قلب این عطر، بویی از ترکیب بینظیر بلوبری، هل و بنفشه احساس میشد. ترکیبی که او را به میانه یک جشن پر جنبوجوش در دل شب تداعی میکرد.
با هر لحظه گذشت زمان، رایحههای پایانی پاچا ایبیزا پرایو پاچا ایبیزا نمایان میشدند. وانیل و چرم با هم آمیخته شده بودند و به آن عمق میدادند. بوی چوبهای گرم و نعناع هندی، لایهای خاکی و مرموز به این اثر میافزودند. این بوها همچون جادویی بودند که در هوا موج میزدند.
آن شب، مرد با پاچا ایبیزا پرایو پاچا ایبیزا توانسته بود تمامی نگاهها را به خود خیره کند. هر جا که قدم میگذاشت، حضوری بینظیر به جا میگذاشت. این عطر، همچون زنده شدن بخشی از خاطرات خود ایبیزا بود؛ خاطراتی که هیچ وقت از یاد نمیرفتند. او با این عطر، برای همیشه به یک مرد جادویی در شبهای ایبیزا تبدیل شد. پاچا ایبیزا پرایو پاچا ایبیزا، داستان عطرهایی با طعم خاطرههای ناب.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی