ناموجود
نسیم خنک صبحگاهی از پنجره باز عبور میکرد و شهر را با رایحهای تازه و جذاب پر میکرد. سارا، در حال آماده شدن برای یک روز پرانرژی در دفتر کارش بود. با دستش کیف چرمیاش را گرفت و به سمت کمد حرکت کرد. عطر پاول اسمیت وومن در انتظار او بود.
او شیشه صورتی و مینیمالیستی عطر را برداشت. شیشهای که توسط طراح معروف سوفی هیکس طراحی شده بود. یک فشار کوچک روی اسپری کافی بود تا جرقهای از انرژی و شادمانی در فضا پراکنده شود. نتهای ابتدایی با فلفل صورتی، برگ گلابی، و نارنگی آغاز میشدند. ترکیبی که مانند نسیمی لطیف از باغی پر از مرکبات بر پوستش نشسته بود.
سارا با لذت خود را در آغوش این رایحه گلی و شاداب پاول اسمیت وومن احساس کرد. نتهای میانی عطر با رز، فریزیا، و چای سبز او را به دنیایی پر از زیبایی و شکوفایی میبردند. حس میکرد در میان باغی از گلها زندگی میکند، محصور در بوی ملایم و دلنشینشان.
در طول روز، عطر پاول اسمیت وومن همچون همدمی وفادار با او باقی میماند. نتهای پایانی، با چوب سدر و دانه تونکا، در پیکربندیای چوبی و گرم میدرخشیدند. چنین رایحهای باعث شد تا سارا در میان همکارانش با اعتماد به نفس بیشتری قدم بردارد.
این عطر، نمادی از زنی مستقل و پرانرژی بود که هر روز با انگیزههای تازه به استقبال زندگی میرود. سارا همیشه احساس میکرد که پاول اسمیت وومن برای او ساخته شده است. عطری که توانسته تمام ویژگیهای او را تجسم کند؛ از لطافت و ظرافت تا استحکام و قدرت. و بدینترتیب، او هر روز با شادابی و آرامش، نقش خود را در جهان ایفا میکرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب