در یک روز خنک بهاری سال ۱۹۷۷، درون خیابانهای پاریس، بانویی زیبا با شالی رنگین و گامهایی مطمئن قدم میزد. بوی لطیف و شیرینی که از او به مشام رهگذران میرسید، بیاختیار توجه همه را جلب میکرد. آن بانو، عطر پاولووا پایوت را بر تن داشت؛ رایحهای بیهمتا که حس رویایی گلهای دلنشین و برازندگی زنانه را به دیگران القا میکرد.
عطر پاولووا پایوت با ترکیبی هنرمندانه از نتهای متنوع توانسته بود جای خود را در دل بانوان عاشقانهپسند و اصیل باز کند. در همین خیابانهای شلوغ، لحظاتی بودند که بوی کاسیا و گریپفروت در هوا منتشر میشد و فضایی تازه و میوهای را به همراه میآورد. گویی بانوی پاریسی با هر قدمش، باغی از مرکبات و تمشک را به نمایش میگذاشت.
زمانی که باد گلبرگهای سفید توبروز، یلانگ یلانگ و یاس را همراه خود میبرد، عطر پاولووا پایوت در هوا پراکنده میشد. این رایحهها حس زنانگی و زیبا بودن را به اوج میرساند و هر نگاه گذرای رهگذران را به سوی بانوی جذاب هدایت میکرد.
اما پایان این داستان با نوتهای گرم و محبوب اوکماس و وانیل رقم میخورد. درخشش پایانی این عطر، همانند مهر از دست رفتهای بود که ماندگاریاش، یادگاری از یک روز زیبا و بیدغدغه در خاطر باقی میماند. بویی مطبوع که همواره حس اطمینان و آرامش را به دلها القا میکرد.
این همان جادوی عطر پاولووا پایوت بود که توانسته بود در دل هزاران نفر جای بگیرد. نه تنها رایحهاش بلکه داستانهای نوشته شده به واسطه آن، سالها بعد نیز در قلب هر زنی تکرار خواهد شد. عطری از برند پایوت که همچنان در خاطرهها جا خوش کرده است و همچنان با عبوری کوتاه، داستانی تازه به گوش جویندگان خود خواهد گفت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب