ناموجود
در روزی طلایی و آفتابی، نجوای نسیم بهاری در دل شهر پیچیده بود. در کنار میدان مرکزی، فروشگاه عطری کوچک اما جذاب به نام فلوریا فلور جلب توجه میکرد. این فروشگاه به محصولات جذاب و بینظیرش شهرت داشت. هرگز از یاد نمیبرم حس اولیهام از زمانی که برای اولین بار وارد آن فروشگاه شدم.
عطر فلوریا فلور بر روی یکی از قفسهها به زیبایی خودنمایی میکرد. این عطر خاص با نتهای آغازین ترنج، تصویری از خنکای نسیم کوهستانی را در ذهن تداعی میکرد. زمانی که بار اول عطر فلوریا فلور را روی مچ دستم امتحان کردم، نتهای میانی گل گاردنیا و یاس، همانند باغی علاءالدین را به تصویر کشیدند. این تجربه همانند راه پیمودن در مزرعهای پر از گلهای سفید و درخشان بود.
با گذر زمان، عمق عطر بروز کرد و رایحهٔ چوب صندل، گرما و آرامشی خاص به آن بخشید. این ترکیب شگفتانگیز لطافت گلها و صلابت چوبها را به شیوهای جادویی در کنار هم قرار داد. در حالی که احساس میکردم نسیم لبخند آفتاب را با خود به همراه آورده، با خود زمزمه کردم: عطر فلوریا فلور، قطعهای از بهشت است.
یکی از ویژگیهای خاص این عطر توانایی آن در جذب مخاطبین هم برای زنان و هم برای مردان بود. به زبان ساده، فلوریا فراتر از یک عطر معمولی بود. این عطر به معنای واقعی کلمه، سفر به دنیای رویاها را فراهم میآورد. هرکسی که این عطر را امتحان میکرد با خشنودی و لذت از مغازه خارج میشد. این عطر نه تنها حسهای ما را بیدار میکرد، بلکه داستانی از زندگی و طبیعت را با خود به همراه میآورد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب