داستان آغازین پیر دو ولی نامبر چهار روجا داو با رایحهای وسوسهانگیز و غافلگیرکننده شروع میشود. آن روز صبح بهاری، نسیمی ملایم از چهارراه مرکزی شهر میگذشت و آرامآرام بر چهرهی مردمی که در حال عبور و مرور بودند، مینشست. در میان این شلوغی، شخصی با عطر پیر دو ولی نامبر چهار روجا داو قدم میزد. رایحهای که بلافاصله توجه هر عابری را به خود جلب میکرد.
از همان لحظهای که این عطر خاص بر روی پوست قرار میگیرد، نُتهای تازه و پرطراوت نارنج با ترکیب برگ بو و مریم گلی خودنمایی میکنند. این شروع حسی از انرژی را به جان میاندازد که مانند شروع یک صبح نو و پر از امید است. هر قدمی که فرد با این عطر برمیدارد، داستانی از رمز و راز را زمزمه میکند.
یک کوچه پایینتر، بوی غنی و دلنشین گل سرخ فرانسوی و گل رز ماه می به میان میآید. این قسمت از عطر با حالتی رمانتیک و آرامبخش فضا را پر میکند. در آن سوی میدان، فروشگاهی کوچک با درودیوار چوبی قدیمی دیده میشود. صاحب مغازه با لبخندی گرم و دوستانه، به مشتریهای خود دربارهی اهمیت عطر خوب در خلق خاطرات اشاره میکند.
همچنین پایههای نرم و حساس رایحههایی از چوب صندل و وانیل به آرامی فضای اطراف را پر میکند. این عناصر با بوی دلانگیز شکر قهوهای و مشک ترکیب شده و تیمار کنندهی حس بویایی هستند. هر بار که فردی از کنار کسی عبور میکند، عطر پیر دو ولی نامبر چهار روجا داو داستانی جدید برای گفتن دارد.
عطر پیر دو ولی نامبر چهار روجا داو به شما اجازه میدهد تا با هر نت از اطرافیان خود جدا شوید و به سفری بینظیر و متفاوت بروید. سفری که با گذر زمان، تنها بهتر و کاملتر میشود، همانند یک اثر هنری که هر بار دیدن دوبارهاش ما را با تجربهای جدید مواجه میکند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب