ناموجود
غروب یک روز تابستانی، هوا پر از عطری شگفتانگیز بود. دوستانم از این عطر یاد میکردند. همه گمان میکردند که عطر پلیتز پلیز او دو پرفیوم ایسی میاکه به تازگی در بینشان شایع شده است. این عطر خاطرهای دلچسب از زیبایی و سادگی را به همراه داشت.
داستان از جایی شروع شد که یکی از دوستانم که همیشه به دنبال حاجی بازاریهای جدید بود، با من تماس گرفت. او گفت: «ظاهراً عطر پلیتز پلیز او دو پرفیوم ایسی میاکه مجدداً جلب توجه کرده است و باید همین الان آن را امتحان کنی.» کنجکاویام بیدار شد و به دنبال آن رفتم.
مغازهای که همیشه عطرهای خاص و متفاوت داشت، مقصد من شد. وقتی وارد شدم، لمس اولین قطره از این عطر خود حکایتی بود. نتهای آغازین، گل صد تومانی بودند که بلافاصله فضایی پر از شادابی را القا کردند. بعد از چند لحظه، بویی روحافزا از گلهای سفید و نخود شیرین، مرا به دنیایی دیگر برد. احساسی از آرامش و سرزندگی در من زنده شد.
اما داستان به اینجا ختم نمیشد. نتهای پایانی که شامل پچولی، سدر و وانیل شیرین بودند، حال و هوای جنگلی و مسئولیتپذیر به این رایحه میافزودند. این نتها هماهنگی بینظیری با بقیه عطر داشتند و به تعبیر واقعی، یک ترکیب رؤیایی خلق کرده بودند.
به نظر میرسید که این عطر واقعاً برای بانوان پر انرژی و اجتماعی طراحی شده بود. هر بار که بوی پلیتز پلیز او دو پرفیوم ایسی میاکه به مشام میرسید، احساس میکردم که از یک مجموعه هنری با زندگی و رنگ و شور و شوق بهرهمند شدهام. این عطر نه تنها یک رایحه بود، بلکه یک تجربه بود؛ تجربهای که هر فردی باید آن را حس کند و ببیند که زندگی چه زیباییهایی در خود دارد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب