ناموجود
داستان از آنجا شروع میشود که در یک بعد از ظهر دلنشین پاییزی، زنی به نام لیلا که عاشق عطر بود، تصمیم گرفت تا به مغازه عطر فروشی محبوبش سری بزند. به محض ورود به مغازه، چشمش به شیشهای جذاب و درخشان افتاد. قلبش تپید و احساس کرد که این همان عطری است که همیشه رویایش را داشته است. عطر پلیتس پلیز الیکسیر ایسی میاکه.
فروشنده با لبخندی به او نزدیک شد و اینجا داستانی دیگر آغاز گشت. او گفت: این عطر در سال 2012 به بازار عرضه شد. با نتهای برتر گاردنیا و هلیوتروپ آغاز میشود و در قلب خود پئونی و نخود شیرین را جای داده است. لیلا احساس کرد که این توضیحات، روایتی از ظرافت و زنانگی اوست.
عطر پلیتس پلیز الیکسیر ایسی میاکه با نتهای پایه وانیل، سدر و نعناع هندی، حسی گرم و دلنشین به جا میگذارد. هر اسپری از این عطر، لیلا را به باغی مملو از گلهای سپید و رنگارنگ میبرد. این عطر به او احساسی از تازگی و شیرینی میبخشد که مثل نسیمی خوشایند بر روی پوستش مینشیند.
لیلا با بوییدن این عطر، به سفر کوچکی در خاطراتش رفت و لبخندی از رضایت بر لبانش نشست. او بیدرنگ تصمیم گرفت این عطر را بخرد. فروشنده با کلماتی مطمئن گفت: این عطر برای فصلهای سرد مناسب است و میتواند همراهی بیهمتا در تعطیلات زمستانی شما باشد.
لیلا با بسته زیبای عطر پلیتس پلیز الیکسیر ایسی میاکه مغازه را ترک کرد. هر گاه این عطر را استفاده میکرد، احساسی از اعتماد به نفس و طراوت همراهش بود.
این عطر، نه فقط یک رایحه، بلکه داستانی از زنی بود که قرار بود هر روز با رایحهاش به خود یادآوری کند که قدرت و زیبایی واقعی، در درون اوست. این عطر برای لیلا تبدیل به نمادی از لحظات خاص و خاطرات نفیس شد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب