ناموجود
در شبی خنک از فصل پاییز، هنگامی که برگها آرامآرام به زمین میافتادند، نسترن تصمیم گرفت به مهمانیای برود که دوستانش ترتیب داده بودند. او قبل از خروج از خانه، به سمت کمد خود رفت و شیشهی زیبایی که بوی جادویی داشت را برداشت. عطر پویزن اسپریت د پرفیوم دیور را. عطری که با اولین پاف، اوج قدرت و زیباییاش را به رخ میکشد.
نسترن همیشه به دنبال عطری بود که با شخصیتش همخوانی داشته باشد. او رایحههای گرم و اغواکننده را دوست داشت. ترکیب پیچیده و دلربای آکوردهای کهربایی و ادویهای در این عطر، حسی از شکوه و زیبایی به او میداد. همزمان رایحهی میوههای جنگلی و آلوی رسیده، حسی از تازگی و شادابی را با خود به ارمغان میآورد.
در همین حین، فضای اتاق پر از رایحهی گرم و شیرین وانیل و مشک شد. عطر پویزن اسپریت د پرفیوم دیور، همانند یک پردهی مخملی، روی پوست نسترن قرار گرفت و بویی ماندگار و فراموشنشدنی به جا گذاشت. هر قدمی که برمیداشت، عطر همچون جریانی نرم و آرام با او به حرکت درمیآمد و اطرافیان را تحت تأثیر قرار میداد.
نسترن با ورود به مهمانی، نگاهها را به خود جلب کرد. دوستانش از او دربارهی این بوی شگفتانگیز پرسیدند، و او با لبخندی، داستان این عطر جادویی به نام پویزن اسپریت د پرفیوم دیور را بازگو کرد. جذابیت و قدرت این عطر، باعث شده بود که شب نسترن به یکی از فراموشنشدنیترین شبهای زندگیاش تبدیل شود.
اگرچه این عطر برای برخی بیش از حد سنگین به نظر میرسد، اما برای نسترن، این دقیقاً همان چیزی بود که میخواست؛ یک دوست معتمد که هر لحظه همراهش باشد و با بویی نیرومند و خاطرهانگیز، او را به دنیای قصهها ببرد. عطری که هر لحظهاش پر از رمز و راز و زیبایی بود.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی