در یک شب سرد پاییزی، آقای کیانی با قدمهای آهسته در پیادهروی خیابان محبوبش راه میرفت. بادی ملایم در اطرافش میوزید و همه چیز بوی خاک و پاییز به خود گرفته بود. همانطور که به آسمان شب خیره میشد، ناگهان عطر خاصی به مشامش رسید. این رایحه باورنکردنی او را به یاد عطر پرینس دیاساچ پرفیومز انداخت.
عطر پرینس دیاساچ پرفیومز با نتهای آغازین اسطوخودوس، انیسون ستارهای، بابونه و نرگس شروع میشود؛ تلفیقی جادویی که بانویی اسرارآمیز را به ذهن او میآورد. آقای کیانی غرق در این فکر شد که این رایحه چگونه میتواند همزمان آرامش و انرژی را در وجودش زنده کند.
با گذر زمان، قلب عطر با رایحههای گلمحمدی، یاس، زنبق، چوب صندل و ادویهها نمایان میشود. در تضاد با سرمای شب، گرمای تازهای به او میدهد و ذهنش را به کاوش در باغهای رنگارنگ دوران کودکیاش میبرد. در این لحظه، حضور عطر پرینس دیاساچ پرفیومز همچون دوستی قدیمی برایش میشود که هربار نوید تجربهای جدید را میدهد.
در نهایت، نتهای پایه با بوی بخور، تنباکو، چرم، وانیل و کاکائو او را به عمیقترین خاطراتش میبرد. گویی این عطر میگوید همه چیز گذرا است ولی خاطرات همیشه در قلبت میمانند. احساس قدرتمندی که با چرم و کهربا ایجاد میشود، او را به یاد لحظات شجاعانه زندگیاش میاندازد.
با هر قدمی که برمیداشت، این عطر همچنان با او بود؛ همنشینی بیهمتا که شبهای تنهاییاش را به یک جادوی عطرین تبدیل میکرد. این عطر بینظیر، همچون همراز او باقی خواهد ماند. وقتی به خانه رسید، بار دیگر بر این انتخابش لبخند زد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب