ناموجود
آسمان نیمهروشن شب، سکوتی معنوی و مرموز را در دل شب پخش کرده بود. آرامش و سبکی بیحدی در آن شب خاص جاری بود. سارا و آرش در کنار یکدیگر روی نیمکتی در پارک نشسته بودند. لحظهای که سارا شیشه عطر پروایوت مایند ولمونت را از کیفش بیرون آورد، گویی زمان متوقف شد. برای هر دوی آنها، این محصول خاص از برند ولمونت، چیزی بیش از یک عطر بود؛ یک تجربه کامل، یک سفر درونی.
نتهای آغازین با رایحهی زعفران، به آرامی کل فضا را در بر گرفت. رایحهای که یادآور داستانهای کهنه و چشماندازهای دوردست بود. آرش به یاد روزهای کودکی و عطر زعفران مادربزرگش افتاد. در ادامه، قلب عطر با رایحه گل رز نمایان شد. این رایحه حس گرمی و نزدیکی به لحظه میبخشید، همانند احساس امنیتی که در کنار یک دوست نزدیک حس میشود.
به تدریج، رایحهی چرم قوی و بیمانندی بر فضا حاکم شد. عطر پروایوت مایند ولمونت با این نت پایانی، جذابیت و جسارت خاصی به هر لحظه اضافه میکرد. این رایحه، تداعیگر سفرهایی بود که هنوز آغاز نشده و ماجراهایی که انتظارشان را میکشید.
آرش، با بویی که از عطر پروایوت مایند ولمونت به مشامش میرسید، به فکر فرو رفت. این رایحه او را وادار میکرد تا به امکانهای ناشناخته فکر کند و جسارت کند تا از منطقه امن خود بیرون آید.
با هر نسیم ملایم، عطر ولمونت به زیبایی پخش میشد و بر دیگری تأثیر میگذاشت. سارا با لبخندی آرام به آرش نگاه کرد و گفت: این عطر، مثل یک داستان ناگفته است. آرش هم با نگاهی عمیق، تصدیق کرد. این لحظهها، با رایحهی فراموشنشدنی پروایوت مایند ولمونت، در خاطراتشان به جا ماند.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی