یک عصر دلانگیز تابستانی، نور آفتاب درخشان از لابهلای برگهای درختان عبور میکرد و دختر جوانی در حال آماده شدن برای یک مهمانی بود. او به دنبال عطری خاص میگشت تا جذابیت و درخشانی خود را در آن شب به نمایش بگذارد. در این میان، نگاهش به عطر رادیانت تیبرُز جیمی چو افتاد. عطری که از همان لحظه اول، دل او را برد.
با اولین اسپری از این عطر، نتهای آغازین نرولی و یاسمن در فضا پخش شدند. این ترکیب باطراوت و لطیف، حسی از تازگی و شادابی به او بخشید. کمی بعد، قلب عطر با رایحه توبروُز و یلانگ یلانگ جان گرفت. هر بار که عطر را بویید، تصویری از یک باغ گلهای سفید در ذهنش شکل میگرفت. او حس میکرد در میانهی یک باغ گلی ایستاده و نسیم ملایمی از میان گلها به سمتش میوزد.
به تدریج، نتهای پایه، یعنی مشک سفید و عنبر، وارد میدان شدند. این ترکیب گرم و دلنشین، حسی از آرامش و اعتماد به نفس را به او میداد. او با هر قدم، عطری مخملی و جذاب از خود برجای میگذاشت که اطرافیان را به خود جلب میکرد. عطر رادیانت تیبرُز جیمی چو با این ترکیب هنرمندانه، به اثری جاودانه تبدیل شده بود.
آن شب، با اطمینان و زیبایی وارد مهمانی شد و همه نگاهها به سوی او چرخیدند. هر کسی که به او نزدیک میشد، از رایحه خوشایندی که با خود داشت، شگفتزده میشد. او میدانست که انتخاب عطر رادیانت تیبرُز جیمی چو انتخابی بینقص بود. این عطر نه تنها زیبایی او را تکمیل کرد، بلکه داستان یک شب خاص را برای او رقم زد که هرگز فراموش نخواهد کرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب