ناموجود
در یک روز گرم تابستانی، امیر، مردی با شخصیت آرام و محکم، تصمیم گرفت تا به دنبال عطری متفاوت و خاص برود. او همیشه به دنبال یکتا بودن و جذابیت بود و هرگز نمیخواست شبیه دیگران باشد. در جستجوی رایحهای که عمق شخصیتش را منعکس کند، به عطر رومنس دامور اکوا اورورا سنتس برخورد کرد.
این عطر با ساختار بینظیر خود، بلافاصله امیر را شیفته خود کرد. ترکیبی از نتهای مرکباتی مثل گریپفروت و یوزو، به همراه فلفل صورتی انرژی خاصی به او میبخشید. او احساس میکرد که بوی این عطر مثل بادی خنک در یک روز داغ است که روحش را تازه میکند.
وقتی عطر رومنس دامور اکوا اورورا سنتس روی پوستش نشست، نتهای میانی برگ بنفشه و اقیانوس دریایی به آهستگی ظاهر شدند. امیر با بستن چشمانش، خود را در میانهی دریایی آرام اما قدرتمند تصور کرد. این حس از عمق باطنش برخاسته بود، در حالی که رایحهی ملایم و دریایی او را در بر گرفته بود.
پایهی این عطر، به آرامی داستان را به پایان خود نزدیک میکرد. ترکیب چوب گایاک و کهربا، با هم تلفیق شدند تا حسی از قدرت و ثبات پدید آورند. این رایحه قدرتی نهفته را نشان میداد، همانند کوههایی که ریشه در دل دریا دارند.
رومنس دامور اکوا اورورا سنتس برای امیر معنایی بیش از یک عطر پیدا کرد؛ این عطر به داستان زندگی و شخصیت او رنگ و معنای بیشتری بخشیده بود. هر بار که از این عطر استفاده میکرد، یادآور میشد که او آماده است تا رویاهایش را به دست آورد، درست همانطور که رایحهی جاری این عطر به پیچ و تابهای زندگی افزوده بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب