در یکی از روزهای گرم تابستانی، وقتی که آفتاب با قدرت میدرخشید، الهام با چشمانی براق وارد فروشگاه عطر شد. او به دنبال عطری خاص و منحصربهفرد بود تا نتهای زندگی خود را همسو کند. فروشندهی مهربان فروشگاه به او عطر رزاریوم شیسیدو را پیشنهاد داد. عطری که به گفتهاش، رایحهای اسرارآمیز و دلنشین داشت.
الهام، شیشهی زیبا و براق عطر رزاریوم شیسیدو را به دست گرفت. یک اسپری کوچک از آن بر روی مچ دستش زد. لحظهای که رایحهی گل رز در هوا پخش شد، او را به باغی پر از گلهای شاداب و زنده برد. بوی لطیف و دلانگیز گلبرگهای رز، حس و حالی تازه به او بخشید. احساسی که انگار در دنیای گلی رویایی غرق شده است.
رزاریوم شیسیدو با رایحهی گلی خود، جلوهای خاص و زنانه به شخصیت الهام افزود. این عطر برای او نمادی از زنانگی و قدرت درونی بود. در همان لحظه تصمیم گرفت که این عطر را بخرد. چرا که به او اعتماد بهنفس و احساسی ناب میداد.
الهام با هر قدمی که برمیداشت، ردپایی از بوی خوش گلهای رز و دیگر گلهای موجود در این عطر را پشت سر میگذاشت. این عطر، او را به مرکز توجه دوستان و آشنایانش تبدیل کرد. همه دربارهی این عطر میپرسیدند و او هم با لبخندی معنادار میگفت: این عطر رزاریوم شیسیدو است.
به واقع، عطرهای زیادی هستند که میتوانند خاطراتی زیبا و دوستداشتنی را بسازند، اما عطر رزاریوم شیسیدو با رایحهی گلی و زنانهاش، داستانی خاص و به یادماندنی را برای الهام خلق کرد. عطری که هر بار استفادهاش، او را به سفری تازه و شگفتانگیز میبرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب