ناموجود
در شهری کوچک و البته پرهیاهو، زنی بهنام الیسا زندگی میکرد. الیسا زنی بود با ذوق و سلیقهای منحصر به فرد که به دنبال چیزی فراتر از عادیات میگشت. او عاشق عطرها بود و از بوی گلها و ادویههای نادر لذت میبرد. روزی در یکی از گالریهای محلی، با عطری روبرو شد که قلبش شروع به طپیدن کرد: عطر رُز فَتَل کادله پاریس.
این عطر با نتهای ابتدایی ریواس و فلفل سیاه آغاز میشود. ترکیبی جسورانه و تند که به سرعت توجه هر کسی را جلب میکند. اما این تازه آغاز ماجرا بود. نتهای میانی گل رُز و تمشک، طراواتی اغواگر و دلنشین به عطر میبخشند. الیسا با هر بار استشمام، حس ماجراجویی و حیاتی جدید در خود احساس میکرد.
چیزی که رُز فَتَل را متمایز میکرد، نتهای پایهاش بود؛ پچولی، زعفران، کاشمیران و وانیل. این ترکیبات به تدریج عطری گرم و چوبی با حسی شیرین و مستکننده میدهد. عطر رُز فَتَل کادله پاریس همچون جاذبهای مغناطیسی بر روی او اثر گذاشته بود.
این عطر با بهرهگیری از هنر دو عطرساز برجسته، امِلی بورژوا و اَن-سوفی بَهاگِل، به اثری بدیع و جذاب تبدیل شده است. رایحهای که نه تنها روایتی از گل رُز در اوج شکوهش ارائه میدهد، بلکه با ظرافت خاصی حس معاصریت و رمزآلودی به آن میبخشد.
الیسا هر روز صبح با شوق و ذوق از این عطر استفاده میکرد و در محل کار و فعالیتهای روزمرهاش محبوبیت بیشتری پیدا میکرد. عطر رُز فَتَل کادله پاریس به یکی از همراهان همیشگی او در مسیر زندگی تبدیل شده بود؛ گویی این عطر، همدمی بود که داستانهای ناگفتهای از زندگیش را بیان میکرد.
رُز فَتَل بیش از یک عطر، حکایتی از زنانگی و قدرت بود که در دل هر زنی که آن را میبویید، شعلههای شور و اشتیاق را شعلهور میکرد. این عطر با ترکیب جادوییاش، بیتردید قلبها را تسخیر میکرد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی