ناموجود
در یک عصر دلانگیز تابستانی، در حالی که آفتاب داغ در حال غروب بود، نرگس و سامان در باغ زیبایشان نشسته بودند. باغ، پر از عطر گلهای خوشبو و صدای شیرین پرندگان بود. نرگس با لبخندی به سامان گفت: تا حالا به این فکر کردی که یک عطر میتواند چقدر حس و حال ما رو تغییر بده؟
سامان به اندیشه فرو رفت و سپس جواب داد: بله، حقیقتاً همینطوره. به نظرم عطرها مثل جادو عمل میکنن؛ میتونن ما رو به خاطرات زیبا یا مکانهای خاص ببرن. در همین لحظه، نرگس عطری را از کیفش بیرون آورد و گفت: حس کن، این عطر رویال آمبر عبدالصمد القرشی هست.
سامان با کنجکاوی نزدیکتر آمد و نرگس چند قطره از آن را بر روی مچ دست خود اسپری کرد. عطر دلنشین با طبع گرم و شیرینش فضا را پر کرد. سامان با بستن چشمانش، بوی کهربای گرم و دلنشین همراه با تنهای حیوانی و بالزامیک را استشمام کرد. این ترکیب رویایی او را به دنیایی خیالی برد که در آن همه چیز آرامشبخش و لطیف بود.
نرگس ادامه داد: این عطر برای هر دو جنس طراحی شده، و میتونه همون احساسی رو که تو تجربه کردی، هم برای مردها و هم برای زنها ایجاد کنه. سامان با هیجان گفت: حقیقتاً، عطر رویال آمبر عبدالصمد القرشی حس لوکس بودن رو القا میکنه، و میتونم تصور کنم که چطور در هر مراسم یا مناسبتی جلب توجه میکنه.
نرگس لبخند زد و افزود: همینطور هست، و جالبتر اینه که این عطر قسمتی از مجموعه Musk & Amber Bouquet هست که برای دوستداران عطرهای خاص و ماندگار طراحی شده. هر دو با هماهنگی دستهایشان را بر روی مچها گذاشتند و با لذت عطر رویال آمبر عبدالصمد القرشی را در فضای گرم تابستانی تجربه کردند.
در آن لحظه، فهمیدند که عطرها نه تنها خاطرات را زنده میکنند، بلکه میتوانند پیوندی عمیق و جادویی بین افرادی که به رایحههای مشابه علاقه دارند، ایجاد کنند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب