در دل شبهای اسرارآمیز و پر جاذبه شهر، هنگامی که نسیم خنک پاییزی از میان خیابانها میگذشت، عطری خاص و به یادماندنی در هوا پخش میشد. این عطر چیزی نبود جز عطر رویال هاینس سیلور لتافه پرفیومز.
در یکی از همان شبهایی که همه چیز رنگ دیگری داشت، مردی با چهرهای آرام و جاذبهای خاص در کافهای کوچک قدم گذاشت. همگان به دنبال منبع آن عطر فوقالعاده بودند که هوا را دربرگرفته بود. او دستی به موهایش کشید و لبخندی دوستانه زد. عطری که همراه خود داشت، از جنس عطرهایی نبود که به سادگی فراموش شوند. این عطر داستانهایی از مشرقزمین به همراه داشت.
رویال هاینس سیلور به راحتی توجه هر کسی را به خود جلب میکرد. ترکیب رایحه چوبی و عنبر، همراه با هارمونی گرم و خوشبو، حسی از شگفتی و گرما را در دلها ایجاد میکرد. یادآور آغوشی گرم در کنار آتش در شبهای سرد زمستانی بود. گویی هر نت این عطر داستانی مستقل برای گفتن داشت.
مرد به آرامی نشست و نگاهی به اطراف انداخت. حضور او در فضا، با کمک عطر رویال هاینس سیلور لتافه پرفیومز همچون یک جادو کار کرد. توجه همه جلب شد، هرچند او تنها یک مشتری معمولی به نظر میرسید. این عطر تنها مختص زنان یا مردان نبود؛ بلکه برای هر دو جنسیتی که به دنبال تمایز بودند، طراحی شده بود.
چهرهها لبخند زدند و زمزمههایی از تحسین به گوش رسید. همه کسانی که در آن کافه بودند، به نوعی احساس میکردند بخشی از یک داستان زیبا و غیرتکراری شدهاند. عطری که نتهای چوب و عود را با هنرمندی به کار گرفته بود، حس مشترکی از آرامش و اشتیاق به وجود آورد.
چنین لحظاتی با رویال هاینس سیلور همیشه به یاد ماندنی خواهند بود؛ لحظاتی که آسان ساخته نمیشوند ولی وقتی رخ میدهند، اثرشان تا ابد باقی میماند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب