ناموجود
در یک صبح دلانگیز بهاری، هنگامی که خورشید آرام آرام نور طلایی خود را بر روی شهر پخش میکرد، مریم تصمیم گرفت تا از عطری جدید برای شروع روز خود استفاده کند. او عطر صباح الورد ال وطنیه را که هدیهای از دوست صمیمیاش بود، برداشت و با نگاهی شیفته به شیشه زیبا و شفاف آن نگاه کرد.
دوستش به او گفته بود که این عطر با رایحهای خاص و بینظیر، تجربهای جادویی برجای میگذارد. با اولین اسپری، رایحهای گرم و دلنشین از فلفل صورتی و پرتقال ماندارین در هوا پخش شد. مریم با هر نفس احساس کرد که انرژی و تازهنفسی در وجودش جریان مییابد.
کمکم، نتهای میانی عطر صباح الورد ال وطنیه با زیبایی خاص خود پدیدار شد. رایحهی بهار نارنج و کاکائو، به همراه یاس رازقی، فضایی شیفتهکننده و آرامشبخش ایجاد کرد. این همان لحظهای بود که مریم با این عطر ویژه پیوندی عمیق حس کرد و مطمئن شد که این انتخاب، پاسخی به جستوجوی او برای یک هویت جدید بود.
در نهایت، نتهای پایه شامل وانیل، دانه تونکا و نعناع هندی به آرامی ظهور کردند و حس شیرینی دلچسب و گرمایی دلپذیر را به ارمغان آوردند. مریم با اطمینان قدم زد و هر جا که میرفت، ردپای این عطر بوی خوش و خاصی به جا میگذاشت.
هر بار که از این عطر استفاده میکرد، مریم به یاد آن صبح زیبا و آغاز یک روز پرانرژی و خاص میافتاد. عطر صباح الورد ال وطنیه برای او نه تنها یک محصول، بلکه همراهی الهامبخش در مسیر زندگی بود. او به یاد دوست عزیزش که این هدیه زیبا را به او داده بود افتاد و با لبخندی از سر سپاسگزاری به روز خود ادامه داد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب