ناموجود
در یک روز گرم تابستانی، نرگس تصمیم گرفت درباره دنیای اسرارآمیز عطرها بیشتر بداند. او به فروشگاه عطر محلشان رفت و با نامی اسرارآمیز و جادویی مواجه شد: عطر سیکرد تری سی تری الیکسیر جوآن بسِت. این نام مثل جادویی در دل او نشست و او را به سمت قفسه عطرها کشاند.
با باز کردن شیشه عطر، رایحهی تازه و دلنشین پرتقال و شکوفههای نارنج به استقبالش آمد. این اولین برخورد او با عطر سیکرد تری سی تری الیکسیر بود. حس شادابی و طراوت، جانی تازه به او بخشید و زمان ایستاد.
نرگس شیشه را کنار گذاشت و چشمانش را بست. گویی در باغی بهشتی قدم میزد که گلهای یلانگ یلانگ و رز مراکشی، هر کدام با ملایمت به او خوشآمد میگفتند. نرگس احساس کرد که با هر بار تنفس، به عمق بیشتری از این تجربه رازآلود فرو میرود.
اما شگفتیهای عطر سیکرد تری سی تری الیکسیر جوآن بَسِت هنوز به پایان نرسیده بود. گرمای دلپذیر چوب صندل و شیرینی طبیعی موم زنبور عسل، او را به دنیایی متفاوت برد. رایحه بلسان کوپایبا، حسی از آرامش و سکون به ارمغان آورد و نرگس را در حصاری از لذت و خیالپردازی غوطهور کرد. تجربهای حسبرانگیز که هر بویی، داستانی تازه برای بازگو کردن داشت.
عطر سیکرد تری سی تری الیکسیر جوآن بَسِت، با ترکیب خاص گلبو و چوبهای معطر، به خوبی توانسته بود حس زنانگی و مردانگی را در خود جا داده و به هر دوی آنها جادو ببخشد. از آن پس، این عطر به بخشی از زندگی روزمرهی نرگس تبدیل شد. رایحهای که هر بار بازآفرینیاش باعث میشد تا در دنیایی از آرامش و لذت غرق شود و هیچگاه از آن خسته نشود.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی