ناموجود
در یک روز دلانگیز بهاری، شیما تصمیم گرفت با یکی از دوستان قدیمیاش ملاقات کند. نام این دوست، عطر سلامه آمواج بود. ترکیبی فوقالعاده از گلها و ادویهها که خاطرات گذشته را زنده میکرد.
شیما با اشتیاق و لبخند به شیشهی زیبای آن خیره شد. اولین اسپری را که روی مچ دستش زد، بوی رز طائف و ترنج به آرامی فضای اطرافش را پر کرد. این ترکیب دلنشین مانند دوستی قدیمی بود که گرمی و محبتی همیشگی دارد. عطر سلامه آمواج گویی او را به باغی پر از گلهای رز برده بود، جایی که خاطرات خوش کودکی دوباره زنده میشدند.
با پیچیدگی نتهای میانی، رایحهی رز طائف و اولیبانی به میان میآید. این رایحهها به آرامی لایههای عمقیتری به عطر اضافه میکنند. این مرحله از آشنایی با عطر، مانند قدم زدن در یک بازار شرقی بود. جایی که هر گوشهاش داستانی برای گفتن داشت. عطر سلامه آمواج با این ترکیب خاص، احساس گرما و آرامشی را القا میکند که در دنیای شلوغ امروز کمنظیر است.
اما اوج داستان در نتهای پایه رخ میدهد. عود و مشک سفید، حس و حالی عمیق و ماندگار به عطر میبخشند. این نتها مانند یک یادگاری از سفری بلند و پرماجرا در ذهن شیما نقش میبندند. یادآور لحظاتی که با دوستانش گذرانده و خاطراتی که هیچگاه از یاد نخواهد برد.
شیما با لبخندی از این تجربه لذتبخش، تصمیم گرفت هر روز با عطر سلامه آمواج به ماجراجوییهای جدید بپردازد. این عطر نه تنها یک رایحه، بلکه پلی به خاطرات و احساسی عمیقتر بود که تا همیشه در قلبش جای خواهد داشت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب