ناموجود
در میان آفتاب طلایی یک روز پاییزی در سمرقند، مردی با نام آرش در حال پیمودن کوچههای باریک و پرپیچوخم بود. او به دنبال چیزی خاص و متفاوت میگشت، چیزی که بتواند روح او را لمس کند و یادآور ماجراجوییهایش باشد. همانطور که از کنار یک مغازه عطر فروشی گذر میکرد، بوی جذابی به مشامش رسید. این بو او را به داخل مغازه کشاند.
آرش با کنجکاوی وارد مغازه شد و بلافاصله چشمش به بطری شفاف و جذاب عطر سمارکند اسپیریت فور من بگیم افتاد. او نمیتوانست از این عطر چشم بردارد. فروشنده با لبخندی دوستانه گفت: این عطر، روح سمرقند را در خود جای داده است. آرش با دقت به توضیحات فروشنده گوش کرد. او گفت: عطر سمارکند اسپیریت فور من بگیم با ترکیبی از نتهای آغازین مرکبات و ترنج، انرژی و شادابی روزهای گرم تابستانی را به ارمغان میآورد. نت میانی با وجود بنفشههای لطیف، حس آرامش و رومانتیکی را به همراه دارد و نتهای پایانی چوبی و عنبری، گرما و جذابیت خاصی به این عطر میبخشد.
آرش در حالی که به بوی عطر فکر میکرد، حس میکرد که همانچیزی است که همیشه به دنبالش بوده است. همانطور که به آن شیشه شفاف نگاه میکرد، تصمیم گرفت که این عطر را به مجموعه خود اضافه کند. او میدانست که عطر سمارکند اسپیریت فور من بگیم نماینده کاملی از شخصیت اوست – مردی که عاشق ماجراجویی و تغییر است، اما همچنان به سنتها پایبند میماند.
با خرید این عطر، آرش احساس کرد که بخشی از روح پرماجرای سمرقند را با خود به خانه میبرد؛ رایحهای که همواره او را به یاد روزهای پر از هیجان و اتفاقات جدید میاندازد. ادکلن سمارکند اسپیریت فور من بگیم دیگر تنها یک عطر نبود، بلکه بدل به نمادی از روح و شخصیت او شده بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب