در یک روز بارانی، وقتی هوای مرطوب خیابان با رایحه تازه شبنمهای صبحگاهی درهم آمیخته بود، مردی با کت و شلوار شیک وارد کتابفروشی قدیمی شد. او هوای دلانگیز عطری که همیشه همراهش بود را به فضای ساکت و آرام مغازه افزود. عطر سکرت ابسولو فراگنارد، همان چیزی بود که او را از دیگران متمایز میکرد.
این عطر، ترکیبی بینظیر از نُتهای چوبی و تند را به همراه داشت که هرکسی را مجذوب خود میکرد. در ابتدای این عطر، بوی فلفل و سرو تازه را حس می کنید که با تلألوی ترنج درهم تنیده شدهاند، به دنبال آن، نُتهای میانی برگ بنفشه و کهربای سفید ظاهر میشوند که حسی آرامشبخش و در عین حال مدرن به فضا میبخشند.
مرد که پالتوی بارانیاش را از روی کت خود در میآورد، توجه فروشنده را جلب کرد. او کتابی را از قفسه برداشت و آرام در گوشهای نشست. بوی عمیق و دلنشین عود و چرم به تدریج در هوای مغازه پخش شد و فضای مغازه را به یک محیط اسرارآمیز تبدیل کرد. این لایههای پایهای عطر سکرت ابسولو فراگنارد بودند که با دانه تونکا و مشک درآمیخته شدهاند و ترکیبی گرم و دودی ایجاد کردهاند.
این عطر، بیشتر از چیزی است که به نظر میرسد؛ حکایتی از تجربهها و داستانهای شنیدنی است. حالا به لطف سکرت ابسولو، کتابفروشی کوچک، به دنیایی بزرگ با داستانها و ماجراهای بیکران تبدیل شده است. مرد کتاب را بست و به آرامی برخاست. رایحه عطر سکرت ابسولو فراگنارد همچنان در هوا باقیمانده بود؛ آمیختهای از خاطراتی که هیچگاه فراموش نخواهند شد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی