ناموجود
در یکی از شبهای دهه ۱۹۳۰، وقتی که نور چراغها از میان کوچههای باریک لندن میگذشت، زنی به نام الیزابت تصمیم گرفت برای شرکت در مهمانیای که همه دربارهاش صحبت میکردند، آماده شود. لباسی از جنس ابریشم به رنگ فیروزهای بر تن کرد و موهایش را با چنان دقتی شانه زد که به تندیسهای مرمری شباهت یافت. اما چیزی که او را به یک الهه واقعی تبدیل کرد، انتخاب عطر سیکرت چابراویچی بود.
سیکرت، کاری از برند چابراویچی، در سال ۱۹۳۰ عرضه شد؛ عطری که باگروه بویایی Chypre Fruity شناخته میشود. هر قطره از این عطر همچون رازی خوشبو بود. نتهای آغازین آلدئیدها، سیکلامن، و گل سرخ سفید در کنار ترنج و ماندارین روحی تازه به مشام میآوردند. رد پای میخک و دارچین هم مثل یک نسیم گرم در هوا پخش میشد.
الیزابت با هر قدمی که برمیداشت، نتهای اسرارآمیز شکوفه پرتقال و یلانگ یلانگ، و رایحههای دلپذیر زردآلو و آلو را به همراه میآورد. شاخههای گلی میانه این عطر، همچون یاسمن سامباک و فلفل صورتی، داستانی رنگارنگ از شب را روایت میکردند.
سیکرت چابراویچی به عشق و قدرتی بیپایان ختم میشد. پایههای آن با پچولی، خزه درخت بلوط و کهربا در هم آمیخته بود و شیرینی کارامل و عسل مانند خاطرهای مُلایم بر ذهنها مینشستند. وانیل، بنزوئین و مشک، همچون روحِ مخملین، جای پای الیزابت را مهر کردند. چوب صندل و سرو، همراه با رایحههای معطر کاج و صنوبر، ردی ماندگار به جا میگذاشتند.
در پایان شب، الیزابت از مهمانی بازگشت، در حالیکه همه جا پر بود از عطر سیکرت چابراویچی. مردم در مورد او و انتخاب عجیب و غریب و هنرمندانهاش صحبت میکردند. الیزابت متوجه شد که تنها عطری که میتواند روحش را بیان کند، این عطر نهفته در بطریهای زیبا و اسرارآمیز است. بدون شک، سیکرت چابراویچی او را به یک اسطوره شب تبدیل کرده بود.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی