ناموجود
در دل یک شب آرام و پرستاره، وقتی نسیمی خنک از میان درختان عبور کرد، رایحهای دلنشین به مشام سارا رسید. او هیچگاه عطر جدیدی را در این نوع محافل به خود نمیزد، اما امشب استثنا بود. عطر سیکرت آبسشن کلوین کلاین او را به یاد خاطراتی شیرین و جذاب میانداخت.
این عطر با نوتهای آغازین آلو، جوز و رز پرده از دنیای اسرارآمیز خود برداشته بود. هر کدام از آنها به طریقی منحصر به فرد، در تاریکی شب میدرخشیدند. سارا با هر نفسی که میکشید، بیش از پیش به جذبهی این عطر پی میبرد. او بهتدریج با قلب این رایحه آشنا شد؛ جایی که یاس، دخترک شببو، و ارکیده به آرامی در رقصی خیالانگیز گرد هم آمده بودند.
اما چیزی که این عطر را برای سارا فراموشنشدنی کرده بود، پایههای چوبی و گرم آن بود. ترکیبی از چوب صندل، وانیل ماداگاسکار و کهربا، عطر سیکرت آبسشن کلوین کلاین را به شاهکاری تبدیل کرده بود که همچون نسیم در شب، آرام اما حسی را در دل برمیانگیخت که گویی هزار و یک شب را بازگو میکرد.
کسی نزدیک شد و با تعجب گفت: این چیه که زدی؟ سارا لبخندی زد و گفت: یک راز؛ یک سیکرت آبسشن از کلوین کلاین. او به این باور رسیده بود که این عطر نه تنها بویی فاخر و جذاب دارد، بلکه داستانی از دنیای درون خودش را نیز برای دیگران نقل میکند.
در پایان شب، وقتی که شمعها یکییکی خاموش شدند و همه در آرامش به خواب فرو رفتند، این عطر همچنان با رایحهای آرامشبخش سارا را به خواب خوشی دعوت کرد. حتی در خواب نیز، این عطر همچون سایهای دوستداشتنی او را دنبال میکرد؛ سایهای که یادآور شبی بود که او را به دنیای جدیدی از اسرار و احساسات برده بود.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی